Quantcast
Channel: اسکار
Viewing all 233 articles
Browse latest View live

هدیه تهرانی و شهاب حسینی رو در روی هم در فیم «آشغال‌ های دوست‌ داشتنی»

$
0
0

 

فیلمبرداری فیلم سینمایی «آشغال‌های دوست‌ داشتنی» جدید‌ترین ساختهٔ محسن امیر یوسفی از نیمه گذشت.

به گزارش مشاور رسانه‌ای فیلم «آشغالهای دوست‌داشتنی»، فیلمبرداری این فیلم از 19 مهر آغاز شده، و پیش بینی‌می‌شود تا آخر آبان ادامه داشته باشد.


بازیگران به ترتیب ایفای نقش: شیرین یزدان‌بخش، حبیب رضائی، هدیه تهرانی، نگارجواهریان، صابرابر، شهاب حسینی هستند.


فیلم‌نامهٔ «آشغال‌ های دوست‌ داشتنی» نوشته محسن امیر یوسفی دربارهٔ خانواده‌ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادر خانواده را حل کنند.


تدوین همزمان این فیلم آغاز شده است.


امیر یوسفی علاوه بر نویسندگی و کارگردانی «آشغال‌های دوست داشتنی» به روال سابق، فیلم جدیدش را خودش تهیه می‌کند. این فیلم سومین ساخته امیریوسفی بعد از فیلمهای «خواب تلخ» و «آتشکار» است.


عواملی که در پشت دوربین با امیر یوسفی همکاری دارند عبارتند از: مجری طرح: سعید ملکان، مدیرفیلمبرداری: تورج اصلانی، طراح صحنه و لباس: امیر اثباتی، طراحی و ترکیب صدا: محمدرضا دلپاک، طراح گریم: سعید ملکان، تدوین: سهراب خسروی، صدابرداران: محمود سماک باشی، رضا نظری.


دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: علیرضا نسائی، دستیار دوم کارگردان: حامد تصدیق مقدم، منشی صحنه: گلنوش انتظامی. عکاس: امیرحسین شجاعی، مشاوررسانه‌ای: شیما غفاری.


در فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» عوامل دیگری که همکاری دارند عبارتند از: فیلمبردار: حسن اصلانی، دستیار دوم فیلمبردار: محمد خمیس آبادی، اجرای نور و حرکت: علی آقائی، عباس شیرمحمدی، پشتیبانی تکنیک: اسماعیل نیسی، مجری گریم: زهره عبیدی، مسعود علمداری، گروه صحنه و لباس: نازنین توسلی، فریبا رهبر، مهدیه اعظمی، جلوه‌های ویژه کامپیوتری: پیام نبوتی، جلوه‌های ویژه می‌دانی: محسن روزبهانی، مدیران تولید: حسین اکبری، داریوش عبادی، دستیار تولید: هادی سعیدی، مدیرتدارکات: ابوالفضل دادگس‌تر، دستیاران تدارکات: عطاء الله مقدسی، مهدی هوائی، تدارکات: هیبت پری گله دار، محمدجمعه لاله.


معرفی دختر بازیگر ایرانی فیلم های ماموریت غیر ممکن و اره

$
0
0

 

 

بهار سومخ  در سال ۱۹۷۹ در سن ۴ سالگی به همراه والدین و خواهرش صبا سومخ به لس آنجلس آمد. او در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا بارباراتحصیل نمود و در یک شرکت مشغول به کار شد.

همزمان او به کلاس‌های بازیگری نیز می‌رفت. اولین بازی بهار در سن ۲۷ سالگی در شوی تلویزیونی «Without a Trace» در قالب یک بازیگر میهمان بود. او در سال ۲۰۰۴ در فیلم تصادف ساخته پل هیگیس به ایفای نقش پرداخت .

او همچنین در فیلم سیریانا بازی کرد که البته نقش او در نسخه اکران فیلم حذف شد. از دیگر فیلم‌های مطرحی که بهار در آن به ایفای نقش پرداخته می‌توان به «سریال ۲۴» ، «ماموریت غیرممکن ۳» و «اره ۳» اشاره کرد. او در فیلم اره ۳ نقش دکتر لین را بازی کرد که یکی از مهمترین بازی‌های او به حساب می‌آید.

بهار در سال ۲۰۰۶ از سوی مجله پیپل در لیست ۱۰۰ زن زیبای جهان قرار گرفت.

فیلم‌شناسی

* درست مثل یک زن (۲۰۱۲)

* اره سه‌بعدی (۲۰۱۰)

* اره ۶ (۲۰۰۹)

* اره ۵ (۲۰۰۸)

* اره ۴ (۲۰۰۷)

* اره ۳ (۲۰۰۶)

* مأموریت غیرممکن ۳ (۲۰۰۶)

* ۲۴ (مجموعه تلویزیونی) (۲۰۰۵)

سکانسی که باعث توقیف فیلم عطاران شد/وقتی که الاغ عطاران عاشق الاغ تنابنده شد!

$
0
0

 

 حالی که حدودا چند روزی است فیلمبرداری تازه ترین فیلم بهرام بهرامیان با عنوان «آینه شمعدون» متوقف شده است و بسیاری دلیل این توقیف را داستان حساسیت برانگیز فیلم دانسته اند محمد کمالی پور تهیه کننده این فیلم در گفتگویی با «تماشا» با ذکر خط داستانی اثر از قانونی بودن پروسه ساخت فیلم سخن گفته است.

کمالی پور درباره داستان گفته است: «قطعا هر طرحی که برای ساخت ارائه شده خوانده می شود و هیچ فیلمی خارج از روال مجوز ساخت نمی گیرد. داستان فیلم درباره دو برادر است با بازی رضا عطاران و محسن طنابنده، عطاران الاغی نر دارد و طنابنده الاغی ماده، در این بین الاغ عطاران عاشق الاغ طنابنده شده ولی طنابنده اجازه ارتباط نمی دهد.»

این تهیه کننده همچنین با ابراز این نکته که با اوضاع فعلی فیلم به جشنواره فجر نخواهد رسید می گوید:«ما از روز توقیف این کار روزی 20 میلیون تومان خسارت می دهیم. من یک قران از فارابی نگرفته ام و امیدوارم مسئولان بدون غرض ورزیهای شخصی مدیریت خودشان را زیر سوال نبرند. امیدوارم هر چه زودتر ممیزیها را به ما بگویند تا کار پیش از این زیر سوال نرود.»

روایت عاشورا در قاب سینمای ایران

$
0
0

 

روایت عاشورا در قاب سینمای ایران

«سفیر»، «روز واقعه»، «افق»، «دل‌شکسته»، «دست‌های خالی»، «بال‌های سپید»، «شب دهم»، «عصر روز دهم»، «من و زیبا» و فیلم «رستاخیز» که آخرین روزهای آماده‌سازی را سپری می‌کند از جمله آثار سینمای ایران هستند که مستقیما و یا در بخش‌هایی به امام حسین(ع) و واقعه‌ی عاشورا پرداخته‌اند.

سینمای ایران در طول 34 سال حیاتش در بعد از انقلاب اسلامی تنها در فیلم «روز واقعه» به حادثه‌ عظیم عاشورا پرداخته است و اخیرا نیز فیلم «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش با این موضوع در حال آماده شدن است.

 

«روز واقعه»

 

«روز واقعه» به کارگردانی «شهرام اسدی» با فیلمنامه‌ای از بهرام بیضایی موضوع‌اش در حواشی واقعه عاشورا اتفاق می‌افتد.

 

این فیلم ماجرای عبدا... جوان نصرانی تازه مسلمان‌شده‌ای است که در روز عروسی خود با راحله ندایی می‌شنود که «کیست که مرا یاری کند؟» عبدا... پس از شنیدن آن صدا منقلب شده و مجلس عروسی را ترک می‌کند و به جست‌وجوی صدا بر می‌آید. آن هم در حالی که برادران متعصب راحله ترک مجلس عروسی را توهینی به خود دانسته و در پی‌اش روان می‌شوند. عبدا... در طول مسیرش با اتفاقاتی روبه‌رو می‌شود و به نشانه‌هایی برمی‌خورد که نشان‌دهنده‌ این است که امام حسین (ع) می‌دانسته او در جست‌وجوی صدایی که به یاری‌اش می‌طلبد می‌رود. عبدا... به تاخت بیابان‌ها را طی می‌کند و خود را به صحرای کربلا می‌رساند. منتهی وقتی به کربلا می‌رسد که عصر عاشورا است.

 

مشایخی: نوشته‌ای قوی‌تر از «روز واقعه» درباره‌ی عاشورا نیامده است

 

جمشید مشایخی یکی از بازیگران این فیلم معتقد است: نوشته‌ای قوی‌تر از «روز واقعه» درباره عاشورا نیامده است. جوان مسیحی در این فیلم عظمت کار را درک می‌کند که بسیاری دیگر درک نکردند و به اعتقاد من اشکالی ندارد که برای امام حسین(ع) سینه بزنیم اما باید هدف این امام بزرگوار و یارانش را فهمید و دانست و اینکه چرا جاه و مقام را قبول نکرد و در مقابل یزید ایستاد. «روز واقعه» به دنبال نشان دادن این موضوع و رسیدن به حقیقت است.

 

 

شایسته: «روز واقعه» مخلصانه انجام شد

 

مرتضی شایسته تهیه‌کننده این فیلم هم اظهار کرد: موقعی که متنی قوی باشد و بازیگران و اهل سینما حس کنند کار خوب و جزو آثار ماندنی می‌شود همه می‌آیند و قبول می‌کنند. در «روز واقعه» هم از تمام تجربیات موجود و حرفه‌ای سینمای ایران و تلویزیون استفاده کردیم و در واقع گلچینی از کسانی که در کارهای تاریخی مانند «امام علی(ع)» و «سفیر» تجربه داشتند دعوت به کار کردیم و همه هم پذیرفتند و بدون هیچ درخواستی اعلام آمادگی ‌کردند.

 

وی علت ماندگاری «روز واقعه» را استفاده از عوامل حرفه‌ای و خلوص آنها دانست و به ایسنا گفت: این کار مخلصانه ساخته شده و مردم با آن ارتباط برقرار کردند و اگر بارها هم پخش شود مردم می‌بینند و حتا همین حس را در لبنان مشاهده کردم. اثر سینمایی اگر با نیت خوب ساخته شود آن اثرگذاری را درون قلب‌ها می‌گذارد و این اتفاق با این فیلم افتاده و هم‌چنان شاهد آن هستیم.

 

انتظامی: روز عاشورا نمی‌توانم در خانه بنشینم

 

عزت‌الله انتظامی دیگر بازیگر این فیلم هم معتقد است: تاثیرگذاری «روز واقعه» به حدی بوده که تا کنون کمتر فیلم یا سریال تلویزیونی به این زیبایی توانسته اثر گذار باشد. این فیلم با وجود ضعف‌هایی که به لحاظ پرسوناژی دارد اما تنها فیلمی است که روز عاشورا را با قصه‌ای بسیار قشنگ ترسیم می‌کند.

 

وی یادآور شد: روزهای عاشورا و تاسوعا از کودکی تا به حال در یاد همه ما ‌مانده و خواهد ماند و به محض اینکه نام امام‌ حسین (ع) می‌آید یک دگرگونی کلی در روحیه و زندگی آدم ایجاد می‌شود. خود من روز عاشورا نمی‌توانم در خانه بنشینم و حوصله هیچ کاری را هم ندارم جز اینکه بیرون بروم و مراسم عزاداری امام‌ حسین (ع) را ببینم.

 

 

علیرضا شجاع‌نوریبازیگر نقش اصلی «روز واقعه» - نیز ‌گفت: این فیلم، برای خوشایند کس دیگری ساخته نشده و هیچ کس برای استفاده از مزایای کار مذهبی در این فیلم کار نکرد، تنها عشق، در این میان محرک اصلی بود و این فضای حاکم بر گروه فیلم «روز واقعه» بود که فیلم را مانایی بخشیده است.

 

وی یادآور شد:من وقتی به گروه تولید پیوستم که همه کارها انجام شده بود و بالطبع زمانی برای تحقیق حول و حوش شخصیت عبدالله نداشتم. حتی فرصتی برای دیالوگ با کارگردان، بنابراین با ایده مسیح و اینکه عبدالله دارای همان حس و نگاه بشود به شخصیت عبدالله نزدیک شدم.

 

این شخصیت در یکی از دیالوگ‌های معروف این فیلم می‌گوید: «من حقیقت را در زنجیر دیده‌ام. حقیقت را پاره پاره بر خاک دیده‌ام. من حقیقت را بر سر نیزه دیده‌ام.»

 

«رستاخیز»

 

فیلمِ «رستاخیز» دیگر فیلمی است که مستقیما به قیام امام حسین(ع) می پردازد و به عنوان فیلم تاریخی، مذهبی و حماسیِ سینمای ایران از مقطعِ تاریخی مرگ معاویه تا شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورا را روایت می‌کند.

 

فیلمبرداری این فیلم که از 16 بهمن 1388 همزمان با اربعین حسینی در شهرستان بم آغاز شده بود، پس از پشت سر گذاشتن بیش از 250 جلسه فیلمبرداری در شهرها و مناطقی چون بم، کلوت‌های شهدادِ کرمان، شاهرود، اصفهان، کاشان، فومن، شهرکِ پرندِ تهران و شهرکِ سینمایی دفاع مقدس در 14 شهریور 1390 به اتمام رسید.

 

فیلم «رستاخیز» به سه زبان و با سه نامِ متفاوت به نمایش درخواهد آمد؛ زبان اصلی «رستاخیز» فارسی خواهد بود و به زبان‌های عربی و انگلیسی دوبله و اکران خواهد شد. علاوه بر «رستاخیز» که نام فارسی فیلم است، «یوم الحریه» (روز آزادی) نام عربی فیلم و "He who said no" (آن که گفت نه) نام انگلیسی فیلم خواهد بود.

 

احمدرضا درویش درباره تجربه خود در ساخت یک اثر تاریخی و مذهبی می‌گوید :« ده، پانزده سالی می‌شد که یکی از دغدغه‌هایم این بود که در خصوص موضوع عاشورا و ماجرای قیام امام حسین (ع) تجربه‌ای داشته باشم. حدود سال 1380 بود که فرصتی به وجود آمد تا فکر کنم چگونه می‌شود به این ماجرا وارد شد. در حین فیلمبرداری «دوئل»، صحبت‌ها و مشورت‌های اولیه صورت گرفت و طرح اولیه فیلمنامه و تحقیقات آن از سال 1383 شروع شد.»

 

در «رستاخیز» که آخرین مراحل آماده سازی را طی می کند بازیگران ذیل به ایفای نقش می پردازند.

 

آرش آصفی ، پوریا پورسرخ ، حسن پورشیرازی ، فرهاد قائمیان ، بابک حمیدیان ، بهادر زمانی ، یاور احمدی فر ، انوشیروان ارجمند ، انوش معظمی ، کوروش زارعی ، محمود محکمی ، سعید علیپور ، امیر مولوی ، علی جاویدفر ، میرطاهر مظلومی ، حمید جدیدی ، قادر پزشکی، محمدرضا حق‌گو ، علی عباسی ، تورج فرامرزیان ، بابک والی ، رضا اکبری ارطه ، ابراهیم سلطانی ، خلیل الله خواجه نظام ، پژمان جعفری سمرقندی و ...

 

مهمان: پرویز پورحسینی ، شقایق فراهانی ، مهتاب کرامتی ، لیلا بلوکات ، زهره حمیدی ، سروش گودرزی و سیدجواد یحیوی.

 

عرب : جمال سلیمان ، طلحت حمدی ، رضوان عقیلی و فواز سرور از سوریه، داوود حسین از کویت، جواد الشکرچی از عراق،فادی ابراهیم از لبنان.

 

 

آثار دیگری هم در سینمای ایران بوده‌اند که به صورت غیرمستقیم در قالب به تصویر کشیدن یکی از یاران امام، توسل، لوکیشن و یا مصادف بودن با ایام محرم به این واقعه توجه داشته‌ اند.

 

«سفیر»

 

«سفیر» از اولین تجربه‌های مهم سینمای ایران در پرداختن به‌ تاریخ اسلام و یکی از ماجراهای منتهی به‌ عاشورای حسینی محسوب می‌شود که حدود 30 سال پیش توسط فریبرز صالح ساخته شد.

 

صالح به ایسنا توضیح داد: ساخت فیلم‌سینمایی «سفیر» تیری در تاریکی نبود، بلکه پدیده‌یی روشن بود که در یک برهه‌ی خاص به‌ زایش رسیده بود و لازم و ضروری و بجا می‌نمود که ماحصلی مثبت و معنوی داشته باشد. طرح اولیه ساخت این فیلم طرح کوتاهی برای یک فیلم تلویزیونی بوده است.وقتی کارگردانی «سفیر» به من پیشنهاد شد، پس از مطالعه دیدم سوژه بسیار وسیع‌تر، جادارتر و با ارزش‌تر از آن است که در اختیار من گذاشته‌اند، بنابراین پس از مشورت با آقای حدادعادل که آن موقع در تلویزیون حضور داشتند و با موافقت ایشان فیلمنامه کوتاه را با همکاری زنده‌یاد کیهان رهگذر به فیلمنامه‌یی سینمایی مبدل کردیم و بودجه آن را هم شهید بزرگوار یوسف‌کلاهدوز از سپاه پاسداران تامین نمودند و ماحصل کار، آن شد که ملاحظه می‌کنید.

 

«سفیر» با بازی فرامرز قریبیان، زنده‌یاد عزت‌الله مقبلی، جلال پیشواییان، کاظم افرندنیا، زنده‌یاد محمد تقی کهنمویی، کیومرث ملک‌مطیعی، سامی تحصنی، حسین خانی‌بیک، احمد بهروزی، محسن اصلانی و زنده‌یاد منوچهر حامدی در 94 دقیقه روایت "قیس‌ابن مسهر"، نماینده امام حسین (ع) است که با نامه‌ای برای "سلیمان خزاعی" به‌طرف کوفه می‌رود و در راه به‌دست راهداران "ابن‌زیاد"، والی کوفه دستگیر و به‌ زندان افکنده می‌شود. "قیس" پیش از دستگیری نامه را از بین می‌برد و در زندان زندانیان را بر ضد زندانبان‌ها می‌شوراند. حسین ابن نمیر، فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه منتقل می‌کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد از قیس می‌خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام قصد بیعت با یزید را دارد. قیس می‌پذیرد، اما در روز موعود علیه یزید سخنرانی می‌کند. ابن زیاد، که به خشم آمده هم پس از سرکوب مردم، قیس را از بالای برج ارک به پایین انداخته و او را به شهادت می‌رساند.

 

این فیلم در سال 61 در سینماهای ایران اکران شد و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال را بدست آورد و بعد از آن نیز در سینماهای لبنان به نمایش درآمد که در آنجا نیز فروش بالایی داشت.

 

«عصر روز دهم»

 

اما «عصر روز دهم» که خبر ساخت آن اولین بار از سوی زنده‌یاد «رسول ملاقلی‌پور» مطرح شد و حتی تحقیقاتی نیز برای نگارش فیلمنامه در کربلا انجام داد، اولین و تنها فیلمی است که بخشی از داستانش در کربلای امروز روایت می‌شود و در آنجا فیلمبرداری شده است.

 

این فیلم که سرانجام توسط مجتبی راعی مقابل دوربین رفت، صحنه‌ی اصلی‌اش در ظهر عاشورا و هنگام عزاداری مخصوص (تواریج) در بین‌الحرمین فیلمبرداری شده است.

 

مجتبی راعی‌ گفت: در ظهر عاشورا آنقدر مردم در شور و حال عزاداری بودند که کسی متوجه فیلمبرداری «عصر روز دهم» در «بین الحرمین» نبود. به نظر من خالص‌ترین عزاداری در کربلا به نام «تواریج» انجام می‌شود که هر جور آدمی در آن جمع است. به محض اینکه خبر شهادت امام حسین (ع) و یارانش به «تواریج» می‌رسد این افراد پابرهنه به سمت قتلگاه می‌دوند و دوست داشتم همان شور و حال را در فیلم منتقل کنم.

 

وی افزود: دوست داشتم چند دوربین داشتیم تا این مسیر حرکت را به طور کامل می‌گرفتیم و آنقدر شور در آنجا زیاد بود که متوجه سختی کار نبودیم، و از تصاویر گرفته شده به طور کامل در فیلم استفاده کردیم. در واقع اگر آن صحنه‌ها را موفق به گرفتنش نمی‌شدیم باید یکسال دیگر و رسیدن ظهر عاشورا صبر می‌کردیم.

 

فیلم «افق»به کارگردانی زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور از جمله این آثار است که در صحنه‌ای از آن شاهد عزاداری رزمندگان هستیم. هم‌چنین جمال شورجه در فیلم «شب دهم» زمان روایت داستانش را در دهه‌ محرم قرار داده است.

 

مهدی و ناصر هاشمی هم در فیلم «بال‌های سپید» به سراغ یک شبیه‌خوان رفتند و موضوع آن را دستمایه‌ تنها ساخته سینمایی شان قرار دادند.

 

«دست‌های خالی»ابوالقاسم طالبی هم این پرداخت در قالب معجزه‌ای در پایان فیلم نشان داده می‌شود و در «دل‌شکسته»اولین ساخته علی رویین‌تن هم باز در فینال فیلم شاهد تحول شخصیت اصلی در مراسم عزاداری امام حسین (ع) هستیم.

 

فریدون حسن‌پور هم در «من و زیبا» به تعزیه می‌پردازد.

خلاصه داستان فیلم جدید اصغر فرهادی اعلام شد / فرهادی کماکان به دنبال خیانت!

$
0
0

 

فیلم داستان زوجی است که بعد از سال‌ها زندگی که حاصلش دو فرزند است زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سال‌ها اختلاف همسرش (بره‌نیس بژو) را رها کرده و به ایران برمی‌گردد. همسر او با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا شده و آن مرد وارد زندگی‌اش می شود. در همین حال است که او به شوهرش در ایران نامه می نویسد و از او تقاضای طلاق می کند. مرد به فرانسه برمی‌گردد و یک تازه‌وارد را در خانه‌اش با دو بچه‌اش می‌بیند و ...

این پروژه که هنوز نام قطعی آن مشخص نشده 17 مهرماه در فرانسه کلید خورده و طبق برنامه ریزی اولیه فیلمبرداری آن تا اواخر آذر ماه ادامه خواهد داشت.

فیلم جدید فرهادی همان طور که پیش از این عنوان شده بود یک ملودرام مدرن شهری در حال و هوای «جدایی نادر از سیمین» است.

به غیر از بره‌نیس بژو، علی مصفا، طاهر رحیم و پولین بارله، بابک کریمی نیز در چند سکانس این فیلم ایفای نقش می‌کند.

فیلم تازه اصغر فرهادی که ظاهرا نام فرانسوی اش (le passé) به معنای گذشته است، هنوز اسم ایرانی ندارد. این فیلم به زبان فرانسوی است و تمام صحنه‌های آن در پاریس فیلمبرداری می‌شود.

عکس های ترانه علیدوستی به همراه همسرش، روی فرش قرمز جشنوارهٔ ویتنام

$
0
0

 

ترانه علیدوستی بازیگر سینمای ایران به عنوان داور در جشنواره‌‌ای در کشور ویتنام حضور یافته است. تصاویر ی از او به همراه همسرش روی فرش قرمز این جشنواره:

واقعا این خانوم علیدوستی خیلی با سلیقه است ها!

یه دوربین عکاسی هم واسه شوهرش خریده که سرگرم شه طفلک!

سرانجام «من مادر هستم» هم دادگاهی شد

$
0
0

پیرو شکایت انصار حزب‌الله از جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی و غلامرضا موسوی (تهیه کننده) و فریدون جیرانی (کارگردان) برای ساخت فیلم سینمایی «من مادر هستم» به دادسرای احضار شدند.

بنابراین گزارش، شکایت در دادسرای رسانه از سوی انصار حزب‌الله مطرح شده است و سازندگان اثر به همراه رئیس سازمان سینمایی از سوی شعبه 9 بازپرسی به دادسرا احضار شدند.

واکنش‌های اعتراض آمیز انصار حزب الله در پی نمایش فیلم سینمایی «من مادرهستم» در سینماهای تهران و شهرستان از هفته گذشته آغاز شده است.

 

عکسی از سکانس حذف شده فیلم «من مادر هستم» که هیچوقت به نمایش در نخواهد

$
0
0

 

این تصویر از سکانسی از فیلم من مادر هستم، حتی در نمایش خصوصی سال گذشته‌ی فیلم هم وجود نداشت.


سکانسی مربوط به ازدواج باران کوثری در نقش آوا با جوان مورد علاقه‌اش، پیش از اعدام با حضور ماموران زندان.


5 بازیگر صاحب نامی که بعد از دریافت جایزه اسکارشهرت خود را لکه دار کردند

$
0
0

در اینجا جوایز اسکار برای ایفای نقش هایی بسیار تحسین برانگیز به بازیگرانی لایق داده شد که مدتی پس از آن هر کدام به دلایلی مختلف لیاقت نگهداری این جوایز را نداشتند و رای دهندگان آکادمی را از دادن این جوایز کاملا پشیمان کرد.

1. جیمی فوکس Jamie Foxx

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم ری Ray  محصول 2004 آمریکا

جیمی فوکس بازیگر آمریکائی با بازی در فیلم ری که براساس زندگی خواننده ی اسطوره ای ری چارلز میباشد توانست جایزه ی اسکار دریافت کند.اما او به دنبال پیشرفت در کار دوبله گری در سینما رفت و این کار فقط موجب شد که او از پیشرفت در سینما عقب بماند و نتواند از این جایزه ی اسکار نگهداری کند.

2. هلن میرن  Helen Mirren

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم ملکه The Queen محصول 2006 آمریکا

هلن میرن مادربزرگ سینمای هالیوود با ایفای نقش الیزابت دوم ملکه ی انگلیس در فیلم ملکه موفق به دریافت جایزه ی اسکار شد.اما او کتاب خود به نام "اسرار" را به عنوان یک گنجینه ی ملی قرار داد و همین باعث از بین رفتن محبوبیت او شد .


3. نیکلاس کیج  Nicolas Cage

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای بازی در فیلم  ترک لاس وگاس Leaving Las Vegas محصول 1995 آمریکا

نیکلاس کیج با بازی در این فیلم جایزه ی اسکار گرفت.اما او با قبول کردن بازی در هر فیلم و نقشی این مشهوریت خود را از دست داد.هیچ بازیگری به مانند او نتوانست این وضعیت فوق العاده حرفه ای خود را این گونه بد تغییر دهد.


4. هیلاری سوانک  Hilary Swank


برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم پسرها گریه نمی کنند Boys Don't Cry محصول 1999 آمریکا

هیلاری سوانک بازیگر و تهیه کننده ی آمریکائی برنده ی جایزه ی اسکار در دو فیلم پسرها گریه نمی کنند و دختر میلیون دلاری می باشد . اما او هم نتوانست مسیر ستاره شدن را بپیماید و با گزیده کاری و کم کاری راهی متفاوت را در پیش گرفت .او به دنبال پیشرفت در زمینه ی صدا رفت و لیاقت نگهداری این جایزه ی اسکار را از دست داد.

5. هلی بری Halle Berry

برنده جایزه ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن برای بازی در فیلم توپ هیولا Monster's Ball محصول 2001 آمریکا

هلی بری تنها بازیگر سیاه پوست آمریکائی که توانست با بازی در فیلم توپ هیولا جایزه ی اسکار دریافت کند .اما این جایزه ی اسکار موجب پیشرفت او نشد , چرا که او با بازی در فیلم زن گربه ای جایزه ی بدترین زن بازیگر را به خود اختصاص داد.




 

10 زوج به یاد ماندنی سینمای ایران/عکس

$
0
0

 

شاید اگر از خیلی از سینما دوستان بخواهیدکه زوج‌های سینمای ایران را نام ببرند، بسیاری از آنها، این مفهوم را در سینمای ما فاقد ارزش دانسته و آن را به دلیل نپرداختن به برخی موضوعات، الکن و بی‌پایه می‌شمارند.

حال اگر بخواهیم خیلی موشکافانه به مفهوم زوج در سینما بپردازیم، می‌توانیم به این تعریف یک خطی بسنده کنیم که زوج، به دو بازیگر روبروی هم گفته می‌شود که بتوانند هارمونی خاصی میان خلق نقش‌های یکدیگر برقرار کنند و در ضمن ایفای فوق‌العاده نقششان، نقش قابل توجهی در فروش بسیار خوب فیلم داشته باشند.

با توجه به همین تعریف تک خطی، بسیاری از بازیگرانی که شاید به ظاهر در فیلمی می‌درخشند، خط می‌خورند و تعداد فوق العاده اندکی باقی می‌مانند؛ تعداد اندکی که در سینما ماندگارند و به نوعی، بر خط و ربط‌های پارتنر مقابل خود، بیشتر از خود او واقفند.

اکران فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و معرفی حمید فرخ‌نژاد و مهتاب کرامتی به عنوان زوج جدید سینمای ایران سبب شد تا بخواهیم سیری بر تطور مفهوم زوج در سینمای پس از انقلاب کشورمان داشته باشیم.اما قبل از پرداختن به این 10 زوج سینمایی، توضیح زیر را مطالعه فرمائید.

در سینمای ما بازیگران پرکار بسیاری وجود دارند که طبیعتاً در کارنامه خود، با بازیگران بسیاری همبازی شده‌اند بنابراین تعدد همبازی شدن با یک بازیگر، ملاک انتخاب ما نبوده و ماندگاری نقش‌هایی که این دو بازیگران رو در روی یکدیگر خلق کرده‌اند، مورد نظر است به عنوان مثال بازیگرانی چون امین حیایی، نیکی کریمی، باران کوثری، بهرام رادان و شهاب حسینی، جزو بازیگران پرکاری هستند که تقریباً با تمام بازیگران جنس مخالف خود، همبازی شده‌اند ولی به دلایلی از جمله ضعف بازیگر نقش مقابل آنها، نتوانسته‌اند یک زوج رؤیایی و در خدمت احساس و منطق را به مخاطب معرفی کنند، بنابراین این بازیگران و بازیگران اینچنینی از لیست 10 موردی ما خط خورده‌اند.

از دیگر سو ما در این گزارش، نامی از زوج ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی به میان نمی‌آوریم چرا که نقش‌آفرینی این دو، تنها به یک فیلم ختم شد و بیشتر تلاش کردیم تا گزینه‌هایی که از اهمیت بیشتری برخوردار بودند را در این لیست قرار دهیم.

حال با هم نگاهی خواهیم انداخت به 10 زوج سینمای پس از انقلاب ایران:

1 - خسرو شکیبایی و بیتا فرهی

توفانی که فیلم «هامون» به پا کرد، فارغ از تمام ارزش‌هایی که با خود به همراه داشت، یک ابر ستاره مرد و یک ستاره زن را به سینمای ایران معرفی کرد.این زوج، نخستین زوج سینمای ایران پس از انقلاب بودند که به مردم معرفی شدند.«هامون» در زمانی که دوران سازندگی در ایران شروع شده بود و جو روشنفکری در میان مردم عمومیت یافته بود، ساخته و اکران شد.

داریوش مهرجویی با نگارش زندگی یک زوج روشنفکر، بهترین طریق همذات پنداری را برای مخاطب آن دوران فراهم آورد و بدین ترتیب «هامون»، به یکی از بهترین ساخته‌های تمام عمر سینمای ایران تبدیل شد.خسرو شکیبایی و بیتا فرهی علاوه بر «هامون»، در دو فیلم دیگر نیز با یکدیگر همبازی شدند.«بانو» که هامونی زنانه بود و «کیمیا» که هر دو این فیلم‌ها توانست هم در گیشه و هم در خاطر مردم جاودانه شود اما داستان توفیقات بی‌چون و چرای «هامون» هرگز تکرار نشد.بیتا فرهی پس از مرگ خسرو شکیبایی گفت: «بهترین خاطراتی که من در سینما دارم با حضور خسرو شکیبایی بوده است.»

2 - پرویز پرستویی و فاطمه معتمدآریا

 

پرستویی و معتمدآریا هر دو جزو پیشکسوتان بازی در سینما هستند که تجربه 5 فیلم سینمایی و دو سریال را در پرونده کاری خود دارند.نخستین همکاری این زوج کاربلد سینمای ایران در سال 77 و با فیلم «مرد عوضی» رقم خورد. این فیلم اگرچه ارزش‌های سینمایی زیادی نداشت اما یک بده بستان خارق العاده از بازی کمدی دو بازیگر مطرح را برای مردم به ارمغان آورد.دومین همکاری، یک سال بعد و با فیلم «شوخی» اتفاق افتاد؛ «شوخی» هم فیلم چندان ماندگاری نبود اما بازی‌هایش تحسین شده بود.در همان سال این زوج به بازی در «مومیایی 3» پرداختند که به لحاظ مضمون، تابع دو فیلم قبلی اما در شکل بازی، نکات جدیدتری از این زوج در اختیار مخاطب قرار می‌داد.

«عزیزم من کوک نیستم» در سال 80، با همان ساختار 3 فیلم قبلی و بازی‌هایی درخور توجه روانه اکران شد.شاید تعدد این فیلم‌های کمدی در طول4 سال سبب شد تا این زوج سینمایی برای مدت 6 سال در سینما آفتابی نشوند و پس از آن هم با فیلم «صد سال به این سال ها» حضوری متفاوت در سینما داشته باشند که متأسفانه این فیلم تا به امروز اجازه اکران پیدا نکرده است.از آن سال تا به امروز، این دو بازیگر در دو سریال شاخص شبکه اول سیما به بازی پرداختند که «لبه تیغ» و «آشپزباشی» نام داشت.

درام پرکشش «لبه تیغ» مخاطبان فراوانی را برای خود دست و پا کرد اما کمدی سطحی «آشپزباشی» انتقادات بسیاری را بر این سریال وارد آورد اما آنچه باز در این دو سریال، دوست داشتنی و قابل توجه می‌نمود، بازی این زوج قابل تحسین سینمای ایران بود.اخیراً اعلام شده که این زوج محبوب برای بازی در فیلم «سوادیکا»ی جمال شورجه انتخاب شده‌اند؛ خبری که نه تأیید شده و نه تکذیب که اگر چنین اتفاقی در سال 92 رخ دهد و در سال 93 هم اکران شود، مخاطبان پس از 13 سال، فیلمی با حضور این زوج بر پرده سینماها خواهند دید.

3 - محمدرضا گلزار و مهناز افشار

شما چه طرفدار محمدرضا گلزار در سینما باشید یا نباشید، باید به نقش و جایگاه ستاره بودن او در سینمای کشورمان ایمان داشته باشید.گلزار در سال‌های نخست فعالیتش توانست با همبازی شدن با ستاره زن آن زمان یعنی مهناز افشار، یک زوج سینمایی تجاری را تشکیل دهد که بشدت مورد توجه تهیه‌کنندگان و کارگردانان بسیاری قرار داشت به گونه‌ای که آنها در فاصله 6 سال، در 6 فیلم با یکدیگر همبازی شدند و دو فیلم میلیاردی و چهار فیلم با فروش‌های بسیار قابل توجه را به سینما تحویل دادند.

«زهر عسل» در سال 81، نخستین رویارویی این دو بازیگر بود که متأسفانه به دلیل داستان نه چندان پرکشش، این فیلم نتوانست چندان بدرخشد و مورد توجه مردم قرار بگیرد.اما در سال 82، ورق برای این بازیگران برگشت و کمپانی «پویا فیلم» از این دو بازیگر برای فیلم «کما» بهره برد و توانست با داستانی جذاب، یک فروش استثنایی را برای خود رقم بزند؛ فروشی که تأثیری کاملاً مستقیم بر جایگاه هر دو بازیگر و انتخاب‌های بعدی‌شان داشت.در همان سال و قبل از اکران فیلم «کما»، این زوج شناخته شده در فیلم پربازیگر «13 گربه روی شیروانی» نیز به بازی پرداختند که این فیلم پر از جلوه‌های ویژه بصری و کامپیوتری نیز عملاً نتوانست در بین مردم جایگاه رفیعی داشته باشد.

چهارمین بازی این دو بازیگر در مقابل یکدیگر به فیلم «آتش بس» در سال 84 برگشت که صف‌های طویل کنار هر سینما خبر از یک فیلم میلیاردی می‌داد، همین‌طور هم شد و دو ستاره آن روزهای سینمای ایران توانستند جایگاه تجاری‌ای که با فیلم «کما» برای خود دست و پا کرده بودند را تقویت بخشند.در همان سال، این دو بازیگر، در فیلم بسیار ضعیف «تله» به ایفای نقش پرداختند که سابقه خوب آنها سبب شد تا آن فیلم با وجود تمام ضعف‌هایی که داشت، بیشتر از نیم میلیارد تومان فروش داشته باشد.«تله» حتی تا به امروز هم ضعیف‌ترین فیلم کارنامه سیروس الوند به حساب می‌آید.

و اما آخرین رودررویی این دو بازیگر، به فیلم «کلاغ پر» برمی‌گردد که در سال 86 ساخته شد و عملاً شکست بزرگی برای این دو بازیگر به حساب آمد.یک داستان فوق العاده ضعیف و شخصیت پردازی‌هایی که اصلاً به چشم نیامدند و این شد که این دو بازیگر تا به امروز با یکدیگر هم بازی نشدند.گرچه در شرایط فعلی اوضاع سینما تفاوت بسیاری کرده و محمدرضا گلزار و مهناز افشار دیگر به مانند نیمه ابتدایی دهه هشتاد، آن ستارگان تک و تنهای سینمای ایران به حساب نمی‌آیند.

4 - محمدرضا گلزار و الناز شاکردوست

جایگاه محمدرضا گلزار به عنوان ستاره بازیگری سینمای ایران در حدود یک دهه، تصمیم تهیه کنندگان بسیاری را در زمینه قرار دادن او در مقابل بازیگران مختلف تقویت نمود.به جز مهناز افشار که پارتنر بسیار خوبی برای گلزار به حساب می‌آمد، ستاره جدیدی وارد سینما شده بود که رویارویی او با گلزار می‌توانست ظاهراً به خلق فیلم‌های ماندگاری بینجامد.این رویارویی شکل گرفت و حاصل کار،4 فیلمی شد که اگرچه ماندگار نیستند اما فروش‌های خوبی را برای گیشه به ارمغان آوردند.

نخستین رویارویی محمدرضا گلزار و الناز شاکردوست به سال 83 بر می‌گردد که کیومرث پوراحمد تصمیم گرفت با ساخت فیلم «گل یخ»، یک بازسازی از فیلم «سلطان‌قلب‌ها» انجام دهد.فیلم ساخته شد و فروش نسبتاً خوبی کرد اما این زوج، راه طولانی برای جا افتادن داشتند.

دومین همکاری در سال 86 و با فیلم «مجنون لیلی» رقم خورد که این فیلم هم به دلیل پر بازیگر بودن و داستان اپیزودیک خود، نتوانست کمک شایان توجهی به دیده شدن این زوج بکند تا این‌که یک سال بعدش، برادران بانکی توانستند با به خدمت گرفتن این زوج در فیلم «دو خواهر»، جهشی قابل توجه در شناخت آنها داشته باشند.«دو خواهر» در کل کشور بالغ بر 2 میلیارد فروخت و بدین ترتیب جایگاه گلزار پس از 3 سال دوباره تقویت شد و بازیگر گرانی به نام الناز شاکردوست، اعلام موجودیت کرد.


آخرین همکاری این زوج هم به سال 90 و فیلم «تو و من» باز می‌گردد که به دلیل تشابه بسیار زیاد فضای این فیلم با فیلم «دو خواهر» و همچنین شرایط اقتصادی خاصی که در سال 91 دامن سینما را فرا گرفت، این فیلم نتوانست به فروشی بیشتر از 700 میلیون در پایتخت برسد.


5 - حمید گودرزی و نیوشا ضیغمی

 

حمید گودرزی و نیوشا ضیغمی در آن سال‌ها، جزو بازیگرانی بودند که کارهای نسبتاً بفروشی انجام داده بودند اما نتوانسته بودند زوج مطابق با بازی خود را پیدا کنند.این اتفاق در سال86 و با فیلم «قرنطینه» رقم خورد.فیلم سالمی که بازی این زوج، به خوبی در آن به چشم آمد.حاصل این همکاری خوب در یک سال آتی دیگر، دو بار تکرار شد و آنها در فیلم‌هایی چون «تلافی» و «گناه من» هم همبازی یکدیگر بودند اما کناره گرفتن تدریجی حمید گودرزی از سینما و توجه بیشترش به زندگی خانوادگی سبب شد تا این زوج نتوانند در فیلم دیگری بازی کنند

6 - حامد بهداد و لیلا حاتمی

حامد بهداد یکی از بهترین بازیگران مرد حال سینمای ایران است و لیلا حاتمی هم جزو یکی از بهترین بازیگران زن سینمای ما. بنابراین طبیعی است که وقتی پای یک قصه خوب و کارگردانی هوشمند وسط باشد، ما باید شاهد بازی‌هایی استثنایی در آن فیلم باشیم.

زوج حامد بهداد و لیلا حاتمی، تاکنون 4 فیلم با یکدیگر بازی کرده‌اند.آنها در ابتدا در فیلم «هر شب تنهایی» رسول صدرعاملی به بازی پرداختند که به دلیل پرداخت فوق‌العاده ضعیف داستانی، بازی نه چندان خاص آنها نیز به چشم نیامد و بدین ترتیب همکاری این دو بازیگر خوب با فیلمی بد شروع شد.«سعادت آباد» دومین فیلم آنها بود که حامد بهداد بهترین بازی عمرش را در آن فیلم انجام داد و لیلا حاتمی نقش قابل توجهی در این بازی فوق‌العاده او داشت.«نارنجی پوش» مهرجویی که اوج هنرنمایی این زوج کاربلد سینمای ایران بود.

البته این دو در فیلم «پله آخر» نیز بازی کرده‌اند که دیگر زوج روبه‌روی یکدیگر نیستند؛ این فیلم تا چند روز دیگر در سینماهای کشور به اکران عمومی می‌رسد.البته اگر حاتمی یک ماه پیش در ایران بود و پیشنهاد بازی در فیلم «چه خوبه برگشتی» مهرجویی را می‌پذیرفت، هم‌اکنون باید منتظر بازی جالب توجه دیگری از او در کنار حامد بهداد می‌بودیم.

لیلا حاتمی در مصاحبه‌ای، در زمینه همبازی شدن با حامد بهداد گفته بود: «من خودم همیشه از طرفداران این بوده‌ام که با حامد بهداد همبازی باشم و همیشه از این موضوع استقبال کرده‌ام چون احساس می‌کنم کارش برایش جدی است، یعنی هر دوی ما هدف مشترک داریم که آن ارتقای فیلمی است که داریم بازی می‌کنیم. واقعاً حضور دارد. آدم از کسانی که آنقدر حضور دارند و می‌روند در بازی، خوشش می‌آید»


7 - محمدرضا فروتن و میترا حجار

زوج محمدرضا فروتن و میترا حجار، محصول سینمای نیمه دوم دهه هفتاد ایران است.

«فریاد»، در سال 77 فیلم کمتر دیده شده کیمیایی، نخستین رویارویی این دو بازیگر جوان و بااستعداد سینمای ایران بود.فیلم، دیده نشد و بالطبع این زوج نیز به چشم نیامد.اما تمام کاستی‌های «فریاد»، با فیلم «متولد ماه مهر» در سال 78 جبران شد و با سیمرغی شدن حجار در همان سال و فروتن در سال قبلش، توجه همگی به این زوج جدید سینما جلب شد.دومین همکاری این زوج با کیمیایی، یکی از بهترین فیلم‌های تمام طول عمر سینمایی کیمیایی بود؛ کیمیایی «اعتراض» را ساخت و از ایران خارج شد.

دوستداران سینما این فیلم را چندین و چند بار دیدند و نه تنها از آن لذت بردند بلکه به تثبیت جایگاه سینمایی زوج فروتن و حجار ایمان آوردند.«بازنده» در سال 83، دیگر رویارویی این زوج بود که به دلیل ضعف‌های داستانی برای زوجی که در فیلم‌های کیمیایی و درویش شناخته شده بودند، شکست خورد و در نتیجه، بازی آنها زیاد به چشم نیامد.

آخرین بازی این زوج، رودرروی یکدیگر به فیلم «دلتنگی‌های عاشقانه» باز می‌گردد که در سال 91 تولید شد و نخستین نمایش‌اش در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر خواهد بود.البته ناگفته نماند که این زوج سینمایی، در فیلم «ملاقات با طوطی» در سال 81 هم بازی کردند که نقش‌هایشان رودرروی یکدیگر نبود.


8 - صابر ابر و ترانه علیدوستی

 

این دو بازیگر نیز منتسب به جریان روشنفکری بازیگری در سینمای ایران هستند که بازی‌های رودرروی‌شان، خاطرات خوشایندی را برای آنها و مخصوصاً مخاطبان سینمای ایران به همراه دارد.نخستین فعالیت این زوج مقابل یکدیگر، به فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی باز می‌گردد که این دو، نقش زوجی را ایفا می‌کنند که حتی یک پلان تصویری مقابل یکدیگر ندارند!

هر چه این زوج در «درباره الی» مقابل یکدیگر بازی نکردند اما در «انتهای خیابان هشتم» تماماً در کنار یکدیگر بودند و بازی‌های روانی از خود به نمایش گذاشتند.«پذیرایی ساده» مانی حقیقی که هنوز به اکران درنیامده نیز رویارویی چند سکانس از این زوج است که در نوع خود جالب توجه است.

آخرین همکاری این زوج، به فیلم «آسمان زرد کم عمق» بهرام توکلی باز می‌گردد که باید منتظر نخستین نمایش آن در جشنواره سی و یکم فجر باشیم.


9 - رضا کیانیان و رؤیا نونهالی

رضا کیانیان پارتنر بازیگران بسیاری بوده است که از میان آنها، رؤیا نونهالی، هم در دفعات بیشتری همراه او بود و هم در فیلم‌های مهم این بازیگر، او را یاری نمود.«بوی کافور، عطر یاس» در سال 78، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» در سال 83، «خاک آشنا» در سال 86 و «صداها» در سال 87، بازی‌های این زوج کاربلد سینمای ایران است

البته ناگفته نماند که این زوج سینمایی در فیلم‌های خانه‌ای روی آب (80) و یک تکه نان (83) نیز بازی کرده‌اند که بازی‌هایشان در این دو فیلم، در مقابل یکدیگر نبوده است. نکته جالب دیگر در مورد این زوج سینمایی آن است که هر دو آنها، بازیگران مورد علاقه «بهمن فرمان آرا» به حساب می‌آیند که با نگاهی به لیست همکاری‌های این دو، در می‌یابیم که آنها در بیشتر فیلم‌های چند سال اخیر این کارگردان حاضر بوده‌اند.

رضا کیانیان درباره بازی مقابل رؤیا نونهالی گفته است: «نونهالی همیشه، هر جا، با هر گروهی هم بازی شده، همه دلشان خواسته باز هم با او همکاری داشته باشند.»


10 - حمید فرخ‌نژاد و مهتاب کرامتی

«زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، فارغ از تمام داشته‌های سینمایی قابل توجه خود، نخستین رویارویی حمید فرخ‌نژاد، بازیگر صاحب سبک سینمای ایران با مهتاب کرامتی به حساب می‌آید.دو بازیگری که با توجه به پتانسیل‌های خلق‌الساعه خود در ایفای هر چه بهتر نقش‌هایشان، می‌توانند یک زوج قدرتمند در سینمای کشورمان محسوب شوند که «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» با توجه به نرم بازی بیرونی کرامتی و بازی بشدت درونگرای فرخ‌نژاد، نوید شکوفایی و شناخته شدن این زوج در سینمای کشورمان را می‌دهد.

نیوشا ضیغمی پیشتر در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود:«در تمرین بازی، 20 بار با آقای فرخ‌نژاد، 20 حالت مختلف از او می‌بینی و وقتی جلوی دوربین می‌روی، باز حالت بازی او تغییر می‌کند»فیلم بعدی این زوج جدید سینمایی، «زندگی مشترک آقا و خانم محمودی و بانو» نام دارد که باز ساخته روح‌الله حجازی است که نخستین نمایش آن، در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر خواهد بود.

 

3 پوستر دیده نشده از یک فیلم جنجالی

$
0
0

 

در حالی که فیلم حاشیه ساز این روزهای سینمای ایران یعنی «من مادر هستم» در مدت دو هفته ای که از اکران آن می گذرد بیشتر از 600 میلیون تومان فقط در تهران فروش داشته است تازه ترین پوسترهای این فیلم برای اولین بار منتشر می شود.

در این سه پوستر زمینه اصلی تصویر باران کوثری است در شکل و شمایل «آوا دلنواز» یعنی همان کاراکتری که بحث بر سر درستی اعدامش در فیلم، جنجالهایی فراوان را ایجاد کرد.

پوسترهای «من مادر هستم» توسط محمدحسین هوشمندی طراحی شده است؛ طراحی که نزدیک به دو سال است در زمینه طراحی پوستر با شرکت پخش فیلمیران مشغول به کار است و در همین مدت کوتاه نشان داده که استعدادی فراوان در تصویرسازی و طراحی پوسترهایی متفاوت دارد.

به نظر می رسد با فروش بالایی که «من مادر هستم» در همین چهارده روز ابتدایی اکران داشته است رقم فروش آن حداقل یک میلیارد تومان را فقط در تهران رد کند آن هم در شرایطی که در روندی غیرمنصفانه مسئولان حوزه هنری اجازه نمایش این فیلم در سینماهای تحت امر خود و از جمله سینما آزادی را نداده اند.

اکبر عبدی با موهایی بلوند در فیلمی از فریدون جیرانی! + نقد فیلم+عکس!

$
0
0

انتشار فهرست فیلمهایی که برای شرکت در جشنواره متقاضی شده اند مخاطبان را با عنوان فیلم جدیدی از فریدون جیرانی هم مواجه کرد.

فیلمی به نام «داستان عوضی» به کارگردانی جیرانی! از آنجا که جیرانی طی ماههای اخیر هیچ کار سینمایی جدیدی را کلید نزده بود مشاهده نام این فیلم در فهرست متقاضیان جشنواره سبب ساز آن شد که به سراغ جیرانی رفته و از وی درباره این فیلم بپرسیم.

جیرانی با بیان اینکه این فیلم ویدیویی است نه سینمایی از این مساله سخن گفت که آن را برای نوروز تلویزیون ساخته است. جیرانی افزود:«این فیلم را به سفارش سیمافیلم و برای پخش نوروزی در تلویزیون ساخته بودم اما تهیه کننده کار تصمیم گرفته است قبل از پخش در تلویزیون آن را در سینماها هم اکران کند.»

جیرانی درباره مضمون «داستان عوضی» اظهار می دارد:«مضمون کار کمدی-فانتزی است و بازیگران اصلی کار هم اکبر عبدی، هدایت هاشمی، نگار عابدی و نادر سلیمانی هستند. تهیه کنندگی کار برعهده تینا پاکروان بوده و احتمالا اگر فیلم در سینماها اکران شود هم مخاطب خاص خود را خواهد داشت.»

فریدون جیرانی در پاسخ به این سوال که آیا این فیلم در بخش ویدیویی جشنواره به نمایش در می آید یا بخش سینمایی گفت:«درصدد هستیم نسخه سینمایی فیلم را هم تهیه کنیم چون فیلم این قابلیت را دارد که هم در بخش سینمایی جشنواره به نمایش درآید و هم بعد از جشنواره در سینماها اکران شود. البته فیلم باید در جشنواره به نمایش درآمده و بازخوردهای آن را بسنجیم تا بعد برای اکران آن تصمیم گیری شود.»

وقتی به جیرانی می گوییم بسیاری از فیملها بدون نمایش در جشنواره اکران عمومی شده اند و «داستان عوضی» هم می تواند یکی از آنها باشد وی پاسخ می دهد:«نه، برای من و تهیه کننده فیلم نمایش در جشنواره مهم است. به هر حال جشنواره یک نمونه کوچک از مخاطبان کل سینما است و براساس آن می توان درباره چگونگی اکران فیلم تصمیم گرفت.»

جیرانی کسب اطلاعات بیشتر درباره فیلم را به فرامرز روشنایی مدیر روابط عمومی «داستان عوضی» مربوط دانست. روشنایی هم اطلاعات زیر را درباره این فیلم در اختیار شبکه ایران قرار داد:

داستان عوضی

شروع فیلمبرداری: هشتم شهریور نود و یک

پایان فیلمبرداری: دوازدهم مهر نود و یک

مکان های فیلمبرداری: دربند/شهرک غرب/ملا صدرا/ نیایش/شریعتی/ایرانشهر

مضمون: فانتری

خلاصه داستان: نویسنده  داستان های تلخ تصمیم می گیرد یک داستان بامزه و خنده دار بنویسد که خودش درگیر این داستان می شود و...

بازیگران: اکبر عبدی.علیرضا خمسه.هدایت هاشمی.نگار عابدی،نادر سلیمانی، داریوش کاردان،گیتی ساعتچی، احمد ایراندوست

کارگردان:فریدون جیرانی/تهیه کننده:تینا پاکروان/طرح فیلمنامه:جمال امید/نویسنده  فیلمنامه:آرش قادری/مدیر فیلمبرداری:فرشاد بشیرزاده/تدوین:بهزاد مصلح/طرح و اجرای کمیک استریپ:سیمین آل علی/جلوه های ویژه بصری:حسن پیله ور/طراح چهره پردازی:ایمان امیدواری/صدابردار همزمان:امین میرشکاری/صداگذاری ومیکس:علیرضا علویان/موسیقی متن:رضا مرتضوی/طراح صحنه و لباس:حجت اشتری/عکاس:احمد رضا شجاعی/برنامه ریز و دستیار اول کارگردان:آلاله هاشمی/دستیار دوم کارگردان:نیما فلاحی

منشی صحنه:سحر عقیقی/دستیار اول فیلمبرداری:پویان کفیلی/گروه فیلمبرداری:وحید عرب گری.پویا اقبالی.سینا علیپور/دستیار تدوین:فرشته هوشمند/اجرای چهره پردازی:محمد سیه پوش.سمانه مرادیان/دستیار چهره پردازان:میلاد خدا رحم/دستیار صدا:امیر عاشق

کیت وینسلت برای بار سوم ازدواج کرد

$
0
0

 

کیت وینسلت، بازیگر انگلیسی، در مراسمی خصوصی در نیویورک با ند راک اند رول ازدواج کرد.

کیت وینسلت که در سال ۲۰۰۸ برنده جایزه بهترین بازیگر زن اسکار برای بازی در فیلم خواننده (The Reader) شد، از تابستان امسال با ند راک اندرول نامزد شده بود.

ازدواج های پیشین کیت وینسلت با جیم تریپلتون و سام مندس بود، که هر دو کارگردان هایی بریتانیایی اند.

خانم وینسلت از جیم تریپلتون که به مدت سه سال - تا سال ۲۰۰۱ - با او زندگی کرد، دختری به نام میا دارد و از سام مندس، که در سال ۲۰۱۰ از او جدا شد، صاحب پسری به نام جو است.

چیزی از جزئیات مراسم ازدواج کیت وینسلت و ند راک اند رول اعلام نشده ولی مجله پیپل گزارش کرده است که لئوناردو دی کاپریو از جمله مهمانان بوده است.

کیت وینسلت و لئوناردو دی کاپریو که در فیلم بسیار موفق تایتانیک، همبازی بودند، چند سال بعد از آن، در فیلم "جاده رولوشنری" ( Revolutionary Road با معنای لفظی "جاده انقلابی") نیز دوباره همبازی هم شدند. این فیلم درباره زندگی مشترک است که کارگردانی آن را سام مندس بر عهده داشته است.

در سال ۲۰۱۱ در زمانی که وینسلت و راک اندرول در ویلای سر ریچارد برانسون در جزیره اختصاصی اش بودند، آتش شدیدی این ویلای مجلل را سوزاند و کیت در جریان این آتش سوزی، مادر ریچارد برانسون را نجات داد و مورد تقدیر آقای برانسون قرار گرفت. ند راک اند رول خواهرزاده ریچارد برانسون، موسس مجموعه ویرجین، است.

یکی از سخنگوهای کیت وینسلت گفت که در مراسم خصوصی ازدواج کیت و ند، دو فرزند کیت و تعداد بسیار اندکی از دوستان و اعضای خانواده اش شرکت داشته اند.

راک اند رول که نام اصلی اش ایبل اسمیت است، برای شرکت پروازهای فضایی ویرجین گالاکتیک کار می‌کند. این شرکت تحت مالکیت دایی اش ریچارد برانسون است.

-------------

ده ترکیب طلایی "کارگردان و بازیگر" در سینمای ایران

$
0
0

 

نقش کارگردان در خلق  و ماندگار شدن بازیگران درخشان قابل انکار نمی باشد؛ همچنین هیچ کس  نمی تواند از نقش بازیگر در درخشش اثری سینمایی بگذرد.

شاید بسیاری از فیلم ها تجربه های تکرار نشدنی در کارنامه کاری ستاره ها باشند ؛ همینطور بسیاری شان، تجربه های ماندگار در کارنامه فیلمسازهای سرشناس.

اما در کارنامه هر کدام تجربه درخشان و برجسته همکاری از یاد نرفتنی با دیگری است.

چه کسی می تواند سوسن تسلیمی را بدون بهرام بیضایی به یاد بیاورد و برعکس؟ چه کسی می تواند بهروز وثوقی را بدون مسعود کیمیایی تصور کند و برعکس؟

در مقاله نگاهی به 10 همکاری برجسته کارگردان-بازیگر در سینمای پس از انقلاب انداخته ایم. همکاری هایی که محدود به یک اثر نیستند.

بهرام بیضایی- سوسن تسلیمی

همکاری این دو پیش از انقلاب شروع شد و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد.

سوسن تسلیمی که بسیاری او را یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای ایران می دانند، حضور در سینما را با «چریکه تارا» ی بهرام بیضایی شروع کرد.

پس از آن او ماندگارترین بازی‌های خود را در دیگر فیلم‌های این کارگردان نامدار تجربه کرد. «مرگ یزدگرد»، «باشو غریبه کوچک» و «شاید وقتی دیگر» درخشان ترین نتایج همکاری سینمایی این دو هستند. تسلیمی در سینما در دو فیلم «طلسم» به کارگردانی همسرش، داریوش فرهنگ و «مادیان» به کارگردانی علی ژکان هم بازی کرد اما هیچ کدام نتوانستند با همکاری های درخشان او با بهرام بیضایی برابری کنند. بیضایی هم بعد از تسلیمی نتوانست با بازیگر دیگری به اوج برسد. او هر چند بعدها همسرش، مژده شمسایی، را بازیگر نقش اول آثار سینمایی اش کرد، اما این همکاری در هیچ کدام از 3 فیلم «مسافران»، «سگ کشی» و «وقتی همه خوابیم» نتوانست خاطره همکاری زوج بیضایی و تسلیمی را تکرار کند.

داریوش مهرجویی-عزت الله انتظامی

داریوش مهرجویی و عزت الله انتظامی از نام های به حق بزرگ سینمای ایران هستند.

تجربه اولین همکاری این دو ، «گاو»، ناجی سینمای ایران شد. در روزهای اوج انقلاب وقتی تندروها سینماها را آتش می زدند و از امام (ره)می خواستند سینما را به عنوان مظهر فساد تعطیل کند، امام (ره) با تکیه بر فیلم«گاو» اجازه ادامه حیاط سینمای ایران را دادند.

درخشش این فیلم که هنوز هم به زعم بسیاری بهترین فیلم روستایی سینمای ایران است، قطعا مدیون همکاری دو طرفه انتظامی و مهرجویی است.
همکاری که با اولین حضور سینمایی انتظامی در «گاو» شروع شد و با «آقای هالو»، «پستچی»، «دایره مینا»، «مدرسه ای که می رفتیم»، «اجاره نشین ها»، «هامون»،«بانو» و «میکس» ادامه پیدا کرد.

علی حاتمی-محمدعلی کشاورز

بسیاری از بازیگران سرشناس نسل های مختلف سینما با بازی های متفاوت از جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی و داوود رشیدی گرفته تا اکبر عبدی، حمید جبلی و جمشید هاشم پور در آثار علی حاتمی در خشیدن و تجربه همکاری های برجسته ای با این فیلمساز نامدار داشتند. اما محمدعلی کشاورز با حضوری ماندگار در فیلم «مادر» و سریال «هزار دستان» جایگاهی بلندمرتبه در این میان دارد. نه کشاورز را بدون حاتمی می توان تصور کرد و نه برعکس. چه کسی می تواند نگاهی به کارنامه پربار کشاورز بیندازد و شعبان استخوانی در «هزار دستان» و محمدابراهیم در «مادر» را نقطه عطف آن نداند. همکاری آنها در آثار دیگری مانند «کمال الملک»، «دلشدگان»،«کمیته مجازات» هم تکرار شد و نقش های به یاد ماندنی را رقم زد.


داریوش مهرجویی-خسرو شکیبایی

مهرجویی را باید از کارگردانان پرکار سینما به حساب آورد. او این روزها مشغول ساخت بیست و پنجمین فیلم سینمایی اش است و بی تردید در این سال ها تجربه همکاری با ستاره های مشهور بسیاری را داشته است. همکاری با بازیگرانی مانند بیتا فرهی، نیکی کریمی، علی مصفا، گلشیفته فراهانی، لیلا حاتمی، بهرام رادان و ... اما در این میان اغراق نیست اگر ماندگارترین آنها را همکاری او و خسرو شکیبایی بدانیم. اولین همکاری این دو در «هامون» شکل گرفت.

اثری ماندگار، محبوب و خاطره انگیز که توانست به سرعت جای خود را در میان بهترین های سینمای ایران باز کند. «هامون» چه از شکیبایی و چه از مهرجویی جدانشدنی است و درباره هیچ کدام از این دو هنرمند بدون «هامون» نمی توان گفت. هر چند هر دو آثار برجسته و ماندگار کم ندارند. اما «هامون» چیز دیگری است و گواه آن تمامی هامون بازهای این سال ها هستند.

شکیبایی نه تنها سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را برای ایفای این نقش به خانه برد بلکه توانست به عنوان «بازیگر ماندگارترین نقش تاریخ سینمای ایران» برای بازی در نقش «حمید هامون»، توسط مجله «فیلم» دست پیدا کند، انتخابی که به نظر منصفانه می آید. اما همکاری این دو به «هامون» محدود نشد و و شکیبایی در سه فیلم بعدی مهرجویی یعنی «بانو»،«سارا» و «پری» حاضر شد. بعد از «میکس» ، «دختر دایی گمشده» آخرین همکاری این دو هنرمند سرشناس با هم است.

ابراهیم حاتمی کیا- پرویز پرستویی

این دو خیلی سال پیش از اینکه در «آژانس شیشه ای» به هم برسند اسم و رسمی به هم زده بودند. پرستویی حضورش در عرصه بازیگری را با تئاتر «ماجرای یک محله» بهرام بیضایی شروع کرد. پیش از «آژانس شیشه ای» با «آدم برفی» و «لیلی با من است» توانایی اش بر همگان ثابت شده بود. اما حاج کاظم «آژانس شیشه ای» با او همان کرد که قیصر با بهروز وثوقی و حمید هامون با خسرو شکیبایی. در سینمای بی قهرمان ایران حاج کاظم نه تنها از معدود قهرمانان آن شد بلکه قهرمان و منجی زندگی پرویز پرستویی هم شد. اگر صد بار کارنامه حاتمی کیا را بالا و پایین کنید باز هم «آژانس شیشه ای» چیز دیگری است. سیل طرفداران بی شمار این فیلم نمی توانند بر نام یکی از این دو نفر، حاتمی کیا و پرستویی، در درخشش این اثر اولویت بدهند. حاتمی کیا می گوید از وقتی فیلمنامه را می نوشته به پرستویی برای این نقش فکر می کرده است و به محض اینکه نگارش فیلمنامه تمام شده او را به خانه اش دعوت کرده و فیلمنامه را دستش داده . پرستویی ساعتی بعد از خروج از خانه حاتمی کیا با او تماس می گیرد و می گوید فیلمنامه را در طول راه خوانده و با آن سخت گریسته است.

«آژانس شیشه ای» نقطه شروع و البته تکرار نشدنی همکاری این دو هنرمند است. همکاری که در «روبان قرمز»، «موج مرده» و «به نام پدر» ادامه پیدا کرد. همکاری که حاتمی کیا درباره آن اعتراف می کند «وقتی پرویز هست خیالم از همه چیز راحت است. » پرستویی تا امروز علی رغم کارنامه درخشان و قابل اعتنایش و شهرت کم رقیبش مقابل دوربین هیچ کدام از فیلمسازان نامدار سینمای ایران مانند علی حاتمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد، اصغر فرهادی و کیانوش عیاری حاضر نشده. از همین رو می توان حاتمی کیا را در کنار مجید مجیدی سرشناس ترین کارگردانی دانست که پرستویی با او همکاری داشته است.

مسعود کیمیایی- محمدرضا فروتن

قطعا بعد از ساخت 28 فیلم وقتی پای مسعود کیمیایی و فیلم هایش وسط می آید، خاطره لیست طولانی از همکاری های درخشان او با بسیاری بازیگران نامدار سینما زنده می شود که البته هیچ کدام با خاطره همکاری او با بهروز وثوقی برابری نمی کند. کیمیایی آنقدر بزرگ است که وقتی آقای بازیگر، عزت الله انتظامی، می خواست برای اولین بار در مقابل دوربین او بازی کند گفت گوسفندی نظر کردم که از این همکاری رو سفید در بیایم. کمتر ستاره نامداری در سینمای بعد از انقلاب است که در مقابل دوربین کیمیایی حاضر نشده باشد.

اما به نظر می آید شاخص ترین این همکاری ها، همکاری کیمیایی با محمدرضا فروتن بوده است هر چند در این انتخاب به سختی می توان از فریبرز عرب نیا در «ضیافت» و «سلطان» گذشت. اما فروتن که هم زمان با موج ستاره سازی اواسط دهه هفتاد وارد سینما شد توانست در همکاری مستمر با کیمیایی به جایگاهی فراتر از ستاره ای خوش سیما دست پیدا کند. همکاری این دو از سال 76 با «مرسدس» شروع شد. سال بعد نوبت «فریاد» شد و به فاصله یک سال «اعتراض» از راه رسید. فیلمی که نقطه اوج همکاری این دو است. «اعتراض» صدای زمانه خودش بود و از این جهت یکی از آثار قابل توجه کیمیایی پس از انقلاب است. همکاری کیمیایی و فروتن بعدها در «سربازهای جمعه» و «محاکمه در خیابان» ادامه پیدا کرد.

فروتن این اواخر نسبت به عدم پیشنهاد دوباره کیمیایی به خودش کمی هم دلخور بود و این را در برنامه ای تلویزیونی هم ابراز داشت: «دیگر پولاد، پسر آقای کیمیایی بزرگ شده و جای ما در فیلم های ایشان نیست».

بهمن فرمان آرا-رضا کیانیانب

همن فرمان آرا از کارگردانان وفادار به بازیگر است. گزیده کار است و گزیده انتخاب می کند اما پای انتخاب هایش می ایستد.

او بعد از انقلاب تنها 4 فیلم مقابل دوربین برده است که تقریبا بازیگران آنها ثابت هستند اما در این میان رضا کیانیان پای ثابت هر 4 اثر بعد از انقلابی فرمان آرا است. حضوری که به سختی می توان بازیگر دیگری را جای او فرض کرد. «بوی کافور، عطر یاس» اولین همکاری این دو بود. همکاری که با «خانه ای روی آب» به اوج رسید. اغراق نیست اگر دکتر رضا سپیدبخت را ماندگارترین نقش این بازیگر قدرقدرت بدانیم. کیانیان از آن دست بازیگرانی است که قوت در بازی او است و به قول معروف بازی اش استخوان دار است و در هیچ نقشی ضعیف ظاهر نمی شود. حتی اگر همه اجزای فیلم ضعیف باشند. اما همکاری تنگاتنگ او با فرمان آرا نقطه عطف کارنامه کاری او و فرمان آراست. همکاری که در «یک بوس کوچولو» و «خاک آشنا» تکرار شد.

رخشان بنی اعتماد- فاطمه معتمدآریا

بنی اعتماد از کارگردانان نامدار سینمای اجتماعی سال های پس از انقلاب است.

ستاره های سرشناسی برخی از به یاد ماندنی ترین نقش های شان را در فیلم های او تجربه کردند. چهره هایی مانند گلاب آدینه ، عزت الله انتظامی ، محمدرضا فروتن و ... اما در این میان فاطمه معتمدآریا جایگاهی خاص در آثار بنی اعتماد دارد. هر دو همکاری این دو هنرمند هم از آثار ماندگار سینمای ایران و هم کارنامه کاری آنها است.

امروز دیگر تصور «روسری آبی» و «گیلانه» بدون معتمدآریا، تصوری غیر ممکن است و نمی توان قضاوت کرد نقش معتمدآریا در این درخشش بیشتر است یا نقش بنی اعتماد. این هر دو به یک اندازه بار درخشش این دو فیلم ارزشمند را به دوش دارند.

تهمینه میلانی – نیکی کریمی

نیکی کریمی را می توان اولین ستاره زن سینما پس از انقلاب دانست. او با «عروس» بهروز افخمی درخشید و با حضور در فیلم های داریوش مهرجویی و ابراهیم حاتمی کیا تبدیل به بازیگری شناخته شده و معتبر شد. اما اوج کارنامه کاری این ستاره را باید از سال 77 و با حضور در فیلم «دو زن» دانست. در سال هایی که بحث احقاق حقوق زنان داغ بود او توانست در «دو زن» قهرمان یکه تاز زنان نسل خود باشد. «دو زن» نقطه عطف کارنامه میلانی هم هست. میلانی توانست در همکاری موفقیت آمیز با این ستاره جوان سینما بهترین فیلم هایش را جلوی دوربین ببرد.

همکاری درخشان این دو زن بعدها در فیلم های «نیمه پنهان» و «واکنش پنجم» ادامه پیدا کرد. بعدها شایعات و شنیده ها حکایت از آن داشت که کدورت و دلخوری میانه آنها را شکراب کرده است و پایان همکاری شان را رقم زده است.

اصغر فرهادی - پیمان معادی

شاید در نگاه اول انتخاب عجیبی به نظر بیاید آن هم در حالیکه فرهادی استاد گرفتن بهترین بازی از هر بازیگری است. همینطور باز هم شاید خیلی ها مهم ترین همکاری فرهادی و بازیگرانش را همکاری با ترانه علیدوستی و شهاب حسینی بدانند به خصوصی اینکه علیدوستی کم کار تا پیش از «جدایی ...» پای ثابت همه آثار سینمایی فرهادی (جز رقص در غبار) بوده است. اما اغراق نیست اگر موفقیت آمیزترین همکاری فرهادی را با پیمان معادی بدانیم. بازیگری که تنها در 2 فیلم بازی کرده است، «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین». دو اثری که تصور آنها بدون معادی غیر ممکن به نظر می رسد. معادی با نادر فیلم «جدایی ... » به اوج قله بازیگری ایران رسید و در کنار نام هایی که سال های سال با ده ها فیلم در این عرصه حضور دارند، قرار گرفت.

«بینوایان»‌ برنده سه جایزه گلدن گلوب شد +لیست کامل برندگان

$
0
0

 

 

مراسم این دوره جوایز گلدن گلوب بامداد دوشنبه به وقت ایران در هتل بورلی هیلتن برگزار و برندگان دو بخش سینما و تلویزیون معرفی شدند.
 

در بخش سینما، موزیکال «بینوایان» در سه بخش بهترین فیلم موزیکال یا کمدی، بازیگر مرد موزیکال یا کمدی (هیو جکمن) و بازیگر زن مکمل (آن هاتاوی) جوایز گلدن گلوب را به خانه برد.
 

«بینوایان»‌ با اقتباس از یک نمایش موزیکال موفق به همین نام ساخته شده است. جکمن در اقتباس سینمایی جدید از رمان ویکتور هوگو به نقش ژان والژان ظاهر شده و هاتاوی نقش فانتین کارگر کارخانه و مادر کوزت را بازی می‌کند.
 

راسل کرو، آماندا سایفرید، ادی ردماین، آرون توویت، سامانتا بارکز، هلنا بونهام کارتر و ساشا بارون کوهن و ایزابل آلن دیگر بازیگران «بینوایان» هستند که با بودجه‌ای حدود 60 میلیون دلار ساخته شده و تاکنون بیش از 238 میلیون دلار در دنیا فروخته است.
 

فیلم‌های «جانگو آزاد شده» ساخته کوئنتین تارانتینو و «آرگو» به کارگردانی بن افلک هر یک برنده دو جایزه گلدن گلوب شدند.
 

«جانگو آزاد شده» جوایز بهترین فیلمنامه (تارانتینو) و بازیگر مرد مکمل (کریستوف والتس) را برد و «آرگو» در بخش‌های بهترین فیلم درام و کارگردان پیروز شد.
 

فیلم زندگی‌نامه‌ای «لینکلن» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ که با نامزدی در هفت پیشتاز نامزدهای هفتادمین دوره جوایز سالانه گلدن گلوب بود، تنها جایزه بهترین بازیگر مرد درام (دانیل دی- لوییس) را برد. دی- لوییس در این فیلم نقش آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا را بازی می‌کند.
 

جایزه بهترین بازیگر زن درام به جسیکا چاستین برای فیلم «30 دقیقه بامداد» ساخته کاترین بیگلو اعطاء شد. جنیفر لارنس نیز برای «کتاب بارقه امید» جایزه بهترین بازیگر زن موزیکال یا کمدی را برد.

 

 

«زندگی پی» در بخش گلدن گلوب بهترین موسیقی (مایکل دانا) پیروز شد و جایزه بهترین ترانه به ادل و پل اپ‌ورث برای ترانه «اسکای‌فال» از فیلم «اسکای‌فال» رسید. 
 

«عشق» ساخته میشائل هانکه بهترین فیلم خارجی‌‌زبان شناخته شد و «شجاع» تولید دیزنی جایزه بهترین فیلم انیمیشن را گرفت.
 

جودی فاستر بازیگر برنده دو جایزه اسکار در این دوره جوایز گلذن گلوب جایزه سسیل بی. دمیل را دریافت کرد.
 

بیل کلینتون رئیس جمهور پیشین آمریکا نیز در بخشی از مراسم روی صحنه آمد و فیلم «لینکلن» را معرفی کرد.

جوایز گلدن گلوب پس از اسکار مهمترین جایزه سینمایی در آمریکاست. این جوایز را انجمن مطبوعات خارجی هالیوود (HFPA) اعطاء ‌می‌کند.
 

گلدن گلوب زمانی یک شاخص مهم برای اسکار بود، اما در سال‌های اخیر بخصوص در بخش بهترین فیلم متفاوت با آکادمی علوم و هنرهای سینمایی عمل کرده است. البته پارسال فیلم صامت و سیاه و سفید «هنرمند» برنده جایزه بهترین فیلم موزیکال یا کمدی شد و در نهایت اسکار بهترین فیلم را هم برد.

تینا فی و امی پولر مجریان هفتادمین دوره جوایز سالانه گلدن گلوب بودند که از شبکه ان‌بی‌سی پخش ‌شد.
 

فهرست برندگان این دوره جوایز گلدن گلوب در بخش سینما به شرح زیر است:
 

بهترین فیلم درام:«آرگو»


دیگر نامزدها: «جانگو آزاد شده»، «زندگی پی»، «لینکلن»، «30 دقیقه بامداد»
 
بهترین فیلم موزیکال یا کمدی:«بینوایان»


دیگر نامزدها:«The Best Exotic Marigold Hotel»، «قلمرو طلوع ماه»، «صید ماهی آزاد در یمن»، «کتاب بارقه امید»
  
بهترین کارگردان:بن افلک، «آرگو»


دیگر نامزدها: کاترین بیگلو، «30 دقیقه بامداد» / آنگ لی، «زندگی پی» / استیون اسپیلبرگ، «لینکلن» / کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده»



بهترین بازیگر مرد درام: دانیل دی- لوییس، «لینکلن»


دیگر نامزدها:ریچارد گیر، «آربیتراژ» / جان هاوکز، «جلسات» / واکین فینیکس، «مرشد» / دنزل واشینگتن «پرواز»

بهترین بازیگر زن درام: جسیکا چاستین، «30 دقیقه بامداد»


دیگر نامزدها:ماریون کوتیار «زنگ و استخوان» / هلن میرن، «هیچکاک» / نائومی واتس، «غیرممکن» / ریچل وایس، «دریای عمیق آبی»

بهترین بازیگر مرد موزیکال یا کمدی: هیو جکمن، «بینوایان»

 
دیگر نامزدها: جک بلک، «برنی» / برادلی کوپر، «کتاب بارقه امید» / یوان مگرگور، «صید ماهی آزاد در یمن» / بیل موری، «هاید پارک در هادسن»

بهترین بازیگر زن موزیکال یا کمدی: جنیفر لارنس، «کتاب بارقه امید»


دیگر نامزدها:امیلی بلانت، «صید ماهی آزاد در یمن» / جودی دنچ، «The Best Exotic Marigold Hotel» / مگی اسمیت، «کوارتت» / مریل استریپ، «جای امیدواری هست»

بهترین بازیگر مرد مکمل:کریستوف والتس، «جانگو آزاد شده»


دیگر نامزدها:آلن آرکین، «آرگو» / لئوناردو دی‌کاپریو، «جانگو آزاد شده» / فیلیپ سیمور هافمن، «مرشد» / تامی لی جونز، «لینکلن»

بهترین بازیگر زن مکمل:آن هاتاوی، «بینوایان»


دیگر نامزدها:ایمی آدامز، «مرشد» / سالی فیلد، «لینکلن» / هلن هانت، «جلسات» / نیکول کیدمن، «گزارشگر»
     
بهترین فیلمنامه: کوئنتین تارانتینو، «جانگو آزاد شده»


دیگر نامزدها:مارک بول، «30 دقیقه بامداد» / تونی کوشنر، «لینکلن»، / دیوید ا. راسل، «کتاب بارقه امید»، / / کریس تریو، «آرگو»

بهترین موسیقی:مایکل دانا، «زندگی پی»


دیگر نامزدها:الکساندر دسپلا، «آرگو» / داریو ماریانلی، «آنا کارنینا» / توم تیکور، جانی کلیمک و راینهولد هایل، «اطلس ابر / جان ویلیامز، «لینکلن»

بهترین ترانه:ادل و پل اپ‌ورث برای «اسکای‌فال» از فیلم «اسکای‌فال»


دیگر نامزدها:مانتی پوئل . کیت اوربن برای «برای تو» از فیلم «قانون شجاعت» / جان بون جووی برای «دیگر فرار نمی‌کنم» از فیلم «Stand Up Guys» / تیلور سوئیفت، جان پل وایت، جوی ویلیامز، تی-بون برنت برای «Safe and Sound» از فیلم «بازی‌های گرسنگی» / کلود-میشل شونبرگ، آلن بوبلی و هربرت کرتسمر برای «ناگهان» از فیلم «بینوایان»
   
بهترین فیلم انیمیشن:«شجاع»


دیگر نامزدها: «فرانکن‌وینی»، «هتل ترانسیلوانیا»، «طلوع نگهبانان»، «رِک-ایت رالف»
 
بهترین فیلم خارجی‌‌زبان:«عشق»، اتریش


دیگر نامزدها: «یک رابطه شاهانه»، دانمارک / «تسخیرناپذیر»، فرانسه / «کن-تیکی»، نروژ و دانمارک / «زنگار و استخوان»، فرانسه


تصاویری زیبا از مراسم گلدن گلوب 2013 سری اول

عکس های زیبا از مراسم گلدن گلوب 2013 سری دوم

نمایش نامه "در انتظار گودو"اثر زیبای ساموئل بکت

$
0
0

نوشتن درباره‌ی نمایشنامه‌ای که از بدو ِ انتشار و اجراء مورد بحث و تحلیل‌ و تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است کار راحتی نیست. نمایشنامه‌ای که تا امروز محل ِ نزاع منتقدین ادبی قرار گرفته و هر کس بنا به ذوق و سلیقه و ادراک ِ خاص خود آن‌را تفسیر کرده است. این نمایشنامه در سال 1953 توسط "ساموئل بکت" نویسنده‌ی ایرلندی و برنده‌ی جایزه‌ی ادبی نوبل 1989 نوشته و چاپ شد. البته "بکت" پیش از آن تعدادی داستان کوتاه، رمان و نوشته‌هایی از این دست داشته است اما "در انتظار گودو" اثری است که نام او را برای همیشه در دنیای نمایش جاودانه کرد.

 

صحنه‌ی نمایش تشکیل شده است از: جاده‌ی بیرون شهر، یک درخت، غروب و البته یک تلّ ِ کم ارتفاع. "ولادیمیر" و "استراگون"، دو ولگردی که در تمام ِ طول نمایش در انتظار "گودو" هستند شروع به وقت‌گذرانی می‌کنند و گاهی با "پوتزو"ی زمین‌دار و خدمتکارش برخورد کرده و با آن‌ها به گفتگو می‌نشینند. این دو در پایان هر پرده در حالی که به نظر می‌رسد از آمدن "گودو" مایوس شده‌اند پسری را ملاقات می‌کنند که با پیغامی از طرف او  آمده است که: گودو خواهد آمد و آن دو حتماً فردا با او ملاقات خواهند کرد. جالب این‌جاست که "ولادیمیر" و "استراگون" به دفعات تصمیم می‌گیرند که آن محل را ترک کنند و قید ملاقات با "گودو" را بزنند اما فقط حرف رفتن را می‌زنند و  از جای خود حرکت نمی‌کنند و همچنان در انتظار "گودو" می‌مانند. به عنوان مثال اواخر پرده‌ی اول "ولادیمیر" به "استراگون" می‌گوید:

 

ولادیمیر: اگه فکر می‌کنی بهتره، می‌تونیم از هم جدا بشیم.

استراگون: حالا دیگه خیلی دیره.

سکوت

ولادیمیر: آره حالا خیلی دیره.

سکوت

استراگون: خب، بریم؟

ولادیمیر: آره، بریم.

حرکت نمی‌کنند.

و سوالی که برای هر بیننده یا خواننده ای ایجاد می شود این است که:

                                                         "گودو کیست؟"

 

 

 

این که "گودو" کیست و شخصیت‌های اصلی نمایشنامه برای چه در انتظار او هستند سوالی است که ظاهراً جواب مشخصی ندارد. عده‌ای از منتقدین گفته‌اند: منظور "بکت" این بوده است که خدا می‌آید و "استراگون" و "ولادیمیر" در حقیقت در انتظار خدا هستند. اما خود ِ "بکت" این تفسیر را رد می‌کند. به نظر می‌رسد که "بکت" مایل است "گودو" یک شخصیت مجهول باقی بماند و این تماشاگر یا خواننده است که باید به این سوال پاسخ دهد که "گودو" کیست؟ البته اگر بتواند.

 

چیزی که بعد از خواندن یا تماشای این اثر به ذهن خطور می‌کند این است که انسان معاصر به پوچی رسیده است. نمی‌داند برای چه زندگی می‌کند و در انتظار چیست. همان‌طور که "اریک لوی" گفته است: "بکت، بن‌بستی را بیان می‌کند که با اقدام بزرگ اومانیسم غربی حاصل شده است. از نظر "بکت" هبوط ِ واقعی نه در بهشت که در قرن ِ ما رخ داده است." در واقع بکت ِ نویسنده در لباس یک فیلسوف سوال طرح می‌کند. سوال‌هایی اساسی و بنیادین در رابطه با زندگی، جهان، حقیقت و رابطه‌ی انسان با این مفاهیم.

 

در هر حال این نمایشنامه به قدری دنیای ادبیات و نمایش را تحت ِ تاثیر‌ قرار داده است که بعد از گذشت بیش از نیم قرن همچنان از آن بحث ‌می‌شود و هر سال در نقاط مختلف جهان به روی صحنه می‌رود.

ساموئل بکت در این نمایش آوانگارد کوچک چه کرده که «در انتظار گودو» بخشی از ادبیات نمایشی دنیا را شکل داده است؟
 
این در حالی است که 60 سال پیش، پس از اولین اجرای نمایش به زبان فرانسه، پاریسی‌هایی که به تماشای آن نشسته بودند از تعجب ابرو بالا انداخته بودند و سعی می‌کردند جدیدترین تجربه دنیای تئاتر را هضم کنند.

 
جیمز نولسن دوست و زندگینامه‌نویس بکت در این مورد گفت: «هزاران نفری که می‌گویند اجرای اول را دیده‌اند، راست نمی‌گویند. سالن بابیلون این تعداد صندلی نداشت!»
 
از طرفی مطمئنا آنها چیزی از این نمایش نمی‌فهمیدند. اجرای این نمایش جمع و جور که تغییری عظیم در تئاتر ایجاد کرد از پنجم ژانویه سال 1953 شروع شد.
 
اما چه شد که «در انتظار گودو» چنین ماندگار شد؟ چطور این نمایشنامه دربرابر خیل عظیم ایده‌های نو و نویسندگان سنت‌شکن دهه 1950 و 1960 مقاومت کرد و سرپا باقی ماند؟
 
پروفسور نولسن معتقد است: «به نظر من پاسخ در ابهام نمایشنامه نهفته است. نمایشنامه بطور تلویحی به خیلی چیزها اشاره می‌کند، اما آشکارا چیزی را بیان نمی‌کند. مردم می‌توانند همان خوانشی را از نمایشنامه داشته باشند که خودشان دوست دارند.»
 
به گفته نولسن همین تفسیرپذیری «در انتظار گودو» است که آن را از سکه نینداخته است، چراکه وقتی اثری درمورد گذر زمان باشد، هرگز کهنه نمی‌شود.
 
از طرفی نمایش سئوالات فلسفی مهمی درمورد زندگی و مرگ و هدف نامعلوم آنچه میان این دو رخ می‌دهد، مطرح می‌کند و به نوعی این سئوال‌ها مختص زمان و مکان خاصی نیستند. اجرای این نمایشنامه در کشورهای مختلف سراسر دنیا گواهی بر همین مدعاست.
 
از طرفی می‌شود ادعا کرد هیچ بحران یا مشکل اجتماعی بدون «گودو» نیست. این نمایش در دهه 1990 در سارایوو تحت اشغال روی صحنه رفت، در آفریقای جنوبی از این نمایش به عنوان اعتراضی به آپارتاید استقبال کردند و اجرای آن در نیواورلئان پس از توفان کاترینا، مقدمه‌ای بود برای احیای نیواورلئان.
 
یکی از اجراهای جالب «در انتظار گودو»، اجرای آن در زندان سن‌کوئنتین در کالیفرنیا در دهه 1950 بود، جایی که بسیاری از زندانیان حس می‌کردند این نمایش حدیث نفس خودشان است.
 
دوستی پروفسور نولسن با بکت از طرفی میراثی غنی برای دانشگاه ریدینگ به همراه داشت، این داشگاه امروزه محل نگهداری از بزرگ‌ترین آرشیو آثار بکت است. بکت از اوایل دهه 1970 بسیاری از دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌های خود را که در کیف، جعبه یا ساک قرار داده بود به نولسن داد و بدین ترتیب «بنیاد بین‌المللی بکت» به بزرگ‌ترین منبع تحقیقاتی درمورد این نویسنده بدل شد.
 
اما اجرای نمایش بدون سختی و مشکل نبود. حتی ممکن بود اصلا روی صحنه نرود. نه قرار بود بازیگری مطرح در نمایش بازی کند و نه چهره‌ای مهم از آن حمایت کرده بود. اتکای نمایش به راجر بلین بازیگر و کارگردان و بودجه اندکی بود و با شروع اجراهای نمایش این تبلیغ زبانی بود که آن را مطرح کرد.
 
هیچکدام از بازیگران اولین اجرای نمایشنامه زنده نیستند و سالن نمایش هم چند سال پس از این اجرا تعطیل شد. بلین در مصاحبه‌ای که در دهه 1960 با تلویزیون فرانسه انجام دارد درمورد قدرت نمایش گفت: «به خودم گفتم این اثر خارق‌العاده است و باید اجرا شود و به قیمت جانم هم شده از این نمایشنامه دفاع می‌کنم.»
 
اجرای نمایش در لندن (دو سال پس از اولین اجرای نمایش در فرانسه) به زبان انگلیسی و با کارگردانی پیتر هال 24 ساله، همچنان کاری جنجالی بود. این درحالی است که هارولد پینتر، که آن زمان بیست و چند ساله بود بکت را «شجاع‌ترین و جاودانه‌ترین نویسنده زمان» توصیف کرد و در مقابلش برنارد لوین معروف در نقدش درمورد «در انتظار گودو» نوشت: «حماقت تمام و کمال».
نولسن که مهم‌ترین رابطه دنیای امروز با بکت است، دلیل جذابیت بکت را در شخصیت معمایی او می‌داند. نویسنده‌ای که انزوای سحرآمیزش به نوعی «بِرَند ادبی» بدل شد. او با این باور که بکت «بدبین» بوده موافق نیست و گفت: «بکت خیلی‌وقت‌ها شوخ‌طبع و بذله‌گو و هم‌صحبت دلنشینی بود که حس شوخ‌طبعی معرکه‌ای داشت، اما المانی ناامیدکننده و یاس‌آور بخشی از زندگی او بود. به ویژه بعد از پایان جنگ که به شدت درگیر رمان نوشتن بود.»
 
به عقیده نولسن، یکی از دلایل جذابیت «در انتظار گودو» طنز نهفته آن است. می‌شود گفت این نمایشنامه یک طنز سیاه است و طنز در آن برای تقلیل حس گرفتگی آن به کار رفته.
 
با همه این حرف‌ها، «در انتظار گودو» امروز یکی از مهم‌ترین آثار نمایشی قرن بیستم است و همانطور که بسیاری از بازیگران منتظر بودند به بلوغ کافی برای بازی در نقش «شاه لیر» برسند حالا منتظرند برای بازی در این نمایشنامه پخته شوند.
 
به گفته نولسن راتباط عمیقی بین این نمایشنامه و نقاشی دیده می‌شود. «بکت به شدت به نقاشی علاقه داشت، نه اینکه فقط دوست داشته باشد کنار نقاش‌ها باشد، نه! او متخصص برجسته نقاشی قرن هفدهم هلند بود. او با تصاویر آن نقاشی‌ها زندگی کرده بود و به نظرم حس آن نقاشی‌ها در صحنه نمایش دیده می‌شود.»
 
«در انتظار گودو» شهرت جهانی را برای بکت به همراه داشت و به واسطه همین نمایشنامه و آثاری دیگر بود که برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
 
جان کالدر، ناشر «در انتظار گودو» خاطره جالبی از این نمایشنامه‌نویس دارد. «بکت با سراسیمگی از هواپیما بیرون آمد و وقتی درهای هواپیما دوباره بسته شد، از بلندگوها شنیدیم: کاپیتان گودو به شما خوشامد می‌گوید. همان موقع بکت به من گفت: انگار سرنوشتم بالاخره به من رسید!»
 
آنچه در ادامه می‌خوانید 10 جمله ماندگار از بکت به انتخاب نشریه تلگرافاست:
  1. «سعی کردی. شکست خوری. اشکالی ندارد. دوباره سعی کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور.»
  2. «هیچ چیز بامزه‌تر از شاد نبودن نیست، مطمئن باشید. بله، بله، شاد نبودن مسخره‌ترین چیز دنیاست.»
  3. «عادت بزرگ‌ترین میراننده است.»
  4. «نه، از هیچ چیز پشیمان نیستم، تنها پشیمانی من به دنیا آمدنم است، همیشه به نظرم مرگ کسل‌کننده‌ترین چیز دنیا بوده.»
  5. «همه ما دیوانه به دنیا آمده‌ایم. برخی دیوانه می‌مانیم.»
  6. «کلمات تنها چیزی هستند که ما داریم.»
  7. «تولد، مرگ او بود.»
  8.  «من از سرنوشت انسان چه می‌دانم؟ درمورد کلم بیشتر می‌توانم برایتان حرف بزنم.»
  9. «شما روی زمین هستید. هیچ درمانی برایش نداریم.»
  10. «اول برقصید. بعد فکر کنید. نظم طبیعی همین است.»

و در ادامه باز هم دیالوگ هایی از این نمایش نامه را می خوانیم:

استراگون: ... بیا بریم.

ولادیمیر: نمی تونیم.

استراگون: چرا؟

ولادیمیر: در انتظار گودو ایم.

استراگون: (نومید) آه! (مکث) مطمئنی همین جا بود؟

ولادیمیر: چی؟

استراگون: جایی که باید منتظر باشیم.

ولادیمیر: گفت کنار درخت. (به درخت نگاه می کنند) هیچ درخت دیگه یی می بینی؟

استراگون: این چیه؟

ولادیمیر: نمی دونم. یه درخت بید.

استراگون: پس برگ هاش کجان؟

ولادیمیر: حتمن خشکیدن.

استراگون: پس حالا مجنون نیست.

ولادیمیر: شایدم فصلش نیست.

استراگون: به نظرم بیشتر شبیه یه بوته ست.

ولادیمیر: یه درختچه.

استراگون: یه بوته.

ولادیمیر: اَ...... به چی کنایه می زنی؟ به این که عوضی اومدیم؟

استراگون: باید الان این جا باشه.

ولادیمیر: نگفت که حتمن می آد.

استراگون: و اگه نیاد؟

ولادیمیر: فردا برمی گردیم.

استراگون: و بعدش پس فردا.

ولادیمیر: احتمالن.

استراگون: و همین طور.

ولادیمیر: و این قضیه هست...

استراگون: تا اون بیاد.  ...

 


استراگون : به من دست نزن ! از من سوال نکن ! با من حرف نزن ! پیشم بمون !

 


 

ولادیمیر : هیچ وقت از پیشت رفتم ؟

 


 

استراگون : تو گذاشتی من برم ...


 


بیا وقتمان را با این بحث های بیهوده تلف نکنیم! (مکث، با حرارت) بیا تا فرصت هست کاری بکنیم! هر روز به وجود ما احتیاج نیست! در واقع مشخصاً به وجود ما احتیاجی نیست... بیا برای یکبار هم که شده، به بهترین وجهی، نماینده ی این نژاد متعفنی باشیم که تقدیری ظالمانه ما را بهش منتسب کرده...ببرها برای کمک به همنوعانشان یا بدون کوچکترین مکثی هجوم می برند و یا این که به اعماق بیشه فرار می کنند. اما مساله این نیست. این که ما اینجا چکار می کنیم، مساله این است و خوشبختی ما هم در این است که اتفاقاً جواب این را می دانیم. بله در این اوضاع کاملاً مغشوش فقط یک چیز مسلّم است. این که ما منتظر گودو هستیم تا بیاد...



ولادیمیر: اگه فکر می‌کنی بهتره، می‌تونیم از هم جدا بشیم.

استراگون: حالا دیگه خیلی دیره.

سکوت

ولادیمیر: آره حالا خیلی دیره.

سکوت

استراگون: خب، بریم؟

ولادیمیر: آره، بریم.

حرکت نمی‌کنند.

 


در انتظار گودو - ساموئل بکت

 ولی حقیقت مطلب اینجاست که

 

کدام یک از ما منتظر کسی یا چیزی یا اتفاقی نیستیم

 

که میدانیم هیچوقت بر نمی گردد یا اتفاق نمی افتد.

 

کدام یک از ما ؟

10 فیلم از غمناک ترین فیلم های تاریخ سینما + عکس

$
0
0

 

             10
Patch Adams

 


فیلمی که رابین ویلیامز در آن به عنوان یک دانشجوی پزشکی موفق و خوش گذران به هنرپیشگی میپردازد ، کسی که بینی دلقکی قرمز میپوشد، "پچ آدامز"،آنقدرها هم که شما فکر میکنید خنده دار نیست! البته این فیلم باعث ایجاد خنده میشود اما در پایان فیلم شما کمتر میخندید و بیشتر گریه میکنید! چرا؟ چون بعد از اینکه کاراکتر رابین ویلیامز در فیلم عاشق همکلاسی خود می شود، آن دختر به دست یک بیمار روانی تیر میخورد و میمیرد و ...


                                                        

 

 

 

9
hope floats

Birdee Calvert-Pruitt به دلیل اینکه در می یابد همسرش هنوز به دوست قدیمی اش Connie علاقه ی شدیدی دارد، دوباره به محل زندگی قبلی اش Smithville در Texas باز می گردد. تمام شهر می دانستند که چه اتفاقی افتاد پس از اینکه Connie در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی علاقه ی شدیدش را به Birdee اعلام کرد. با بازگشت به شهر، او با دوستان قدیمی و هم کلاسی هایش برخورد می کند ولی پس از گذشت مدتی احساس می کند که در آنجا غریبه است و نمی تواند مانند گذشته با اطرافیانش ارتباط برقرار کند. با احساس افسردگی و ناامیدی شدید، او با Justin Matisse یکی از دوستان قدیمی اش ملاقات می کند و تصمیم می گیرد به کمک او دوباره زندگی خود و دخترش را بهبود ببخشد و تغییری در زندگی اش ایجاد کند اما آیا Justin واقعاً می تواند در این راه به او کمک کند؟
دلایل اشک ریختن برای این فیلم:
بریدی (ساندرا بلاک) پی میبرد که همسرش به او خیانت کرده است و با بهترین دوستش رابطه دارد
به همراه دختر و مادرش به خانه ای دیگر نقل مکان میکنند
پدرش بیماری آلزایمر دارن
در جریان فیلم مادرش می میرد
همسرش از او تقاضای طلاق می کند
دخترش برای جدایی آن ها بریدی را مورد سرزنش قرار می دهد

8
Bridge to Terabithia

در فیلم "پلی به ترابیتیا" پسر بچه ای جوان که نامش جس است بهترین دوست صمیمی خود را در بین هم کلاسی هایش که همسایه اش نیز هست پیدا می کند اسم همکلاسی جس لسلی است. جس و لسلی علاقه مند به ماجراجویی در جنگلهای اطراف خانه خود هستند تا اینکه یک روز در جنگل اتفاقی برای لسلی می افتد و او پس از اینکه به داخل رودخانه می افتد غرق می شود...

7
Titanic

در جریان سفر با کشتی تایتانیک، «رز» (وینسلت)، دختری از خانواده ای ثروتمند که برای ازدواجی اجباری رهسپار امریکاست، اقدام به خودکشی می کند. اما «جک» (دی کاپریو)، مسافری فقیر از قسمت درجه ی سه کشتی، او را نجات می دهد. این دو به یکدیگر دل می بندند. کمی بعد، تایتانیک به یک کوه یخ شناور بر می خورد و رفته رفته غرق می شود…

6
Love Story





"داستان عشق" محصول سال 1970 یکی از فیلم های رمانتیک کلاسیک است که تماشاگرانش را با چشم های گریان به خانه فرستاد
«آلیور» (اونیل) و «جنی» (مک‌گرا) با هم آشنا می‌شوند. «آلیور» در دانشگاه هاروارد حقوق می‌خواند و «جنی» دانشجوی رشته موسیقی دانشگاه رادکلیف است. «آلیور» به خانواده‌ای سرشناس و ثروتمند تعلق دارد و پدر «جنی» (مارلی) در یک قنادی کار می‌کند. با وجود برخی نیش و کنایه‌ها درباره تفاوت‌های خانوادگی‌شان، چیزی نمی‌گذرد که دوستی‌شان به عشق منجر می‌شود. اما وقتی «جنی» می‌گوید. که باید برای استفاده از بورس تحصیلی‌اش به پاریس برود، روزهای خوش‌شان تیره و تار می‌شود. «آلیور، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. پدر «جنی» خوشحال می‌شود، حتی با این که نمی‌خواهند در کلیسا ازدواج کنند؛ ولی پدر «آلیور» (میلاند) آنقدر بدبرخورد می‌کند که «آلیور» تصمیم می‌گیرد از خانواده‌اش دوری کند. آنان زندگی زناشوئی سعادتمندانه‌ائی را آغاز می‌کنند، هرچند «جنی» مجبور است برای تأمین شهریه شوهرش، تدریس کند. بالاخره «آلیور» با نمره‌های خوب فارغ‌التحصیل می‌شود و به نظر می‌رسد که آینده به آن دو روی خوش نشان خواهد داد. سپس به نیویورک می‌روند و «آلیور» کارش را آغاز می‌کند اما با بیماری، «جنی» با مراجعه به پزشک «آلیور» می‌فهمد که همسرش می‌میرد او با تمام آشفتگی‌اش تلاش می‌کند تا این خبر را از خود «جنی» پنهان کند، ولی متوجه می‌شود که او هم می‌داند. «جنی» را به بیمارستان میبرند و «آلیور» برای هزینه درمان او بدون هیچ توضیحی از پدرش پول قرض می‌کند. «جنی» می‌میرد و در لحظه مرگ از «آلیور» می‌خواهد که افسوس چیزی را نخورد، همان‌طور که خود او نمی‌خورد. «آلیور» پیش پدرش برمی‌گردد، که حالا متوجه واقعیت شده و سعی دارد عذرخواهی کند. «آلیور» جمله «جنی» را برای پدرش تکرار می‌کند که «عشق یعنی هیچ وقت نگوئیم متأسف هستم

5
The Notebook




فیلم "نوت بوک" یک فیلم کاملا غمناک نیست بلکه فیلمیست خنده دار، دراماتیک و سرگرم کننده اما شما به هیچ وجه نمیتوانید از اشک ریختن برای این فیلم فرار کنید!
الی که برای گذراندن تعطیلات تابستانی به همراه والدین خود به شهری کوچک رفته، با نوآ آشنا و عاشق همدیگر می شوند. اما مادر الی به این عشق بها نمی دهد و با در فشار گذاشتن پدر خانواده سعی در از بین بردن رابطه الی و نوآ دارد. با جلوگیری از رسیدن نامه های نوآ به الی کم کم خاطره عشق آن دو کمرنگ می شود. ورود آمریکا به جنگ باعث می شود تا نوآ داوطلبانه به جبهه برود و از طرف دیگر نیز الی به پرستاری از سربازان می پردازد. الی با سربازی به نام لون آشنا و عاشق او می شود. خانواده او نیز به وصلت آن دو رضایت دارند، چون لون جوانی ثروتمند است. اما الی در آستانه ازدواج با دیدن عکسی در روزنامه می فهمد که نوآ هنوز عشق او را فراموش نکرده است. در بازگشت به شهر کوچک عشق قدیمی دوباره زنده می شود و الی باید میان بازگشت به شهر و ازدواج با لون یا ماندن و زندگی با نوآ یکی را انتخاب کند...

4
Stepmom

اگر در حال آماده شدن برای تماشای فیلم "نامادری" با بازی جولیا رابرتز و سوزان ساراندون هستید خود را برای یک گریه خوب و طولانی آماده کنید . داستان فیلم درباره یک مادر و دو فرزند خود است .مادر بعد از اینکه پی میبرد به بیماری سرطان مبتلا شده در تلاش است تا نامادری جدیدی برای فرزندان خود پیدا کند...

3
P.S. I Love You

«هالی کندی» زنی زیبا و باهوش است که با تنها عشق زندگی اش، یک مرد ایرلندی احساساتی، شوخ طبع و بی پروا بنام «جری» ازدواج کرده است. جری بیمار میشود و سرنوشت آن دو را از هم جدا می کند. بعد از غم از دست دادن جری، تنها کسی که می تواند هالی را دلداری دهد، همان کسی است که دیگر پیشش نیست. جری بهتر از هرکسی هالی را می شناخته است، از این رو تصمیم گرفته قبل از مرگش نامه هایی برای هالی بنویسد. نامه هایی که نه تنها او را در تحمل این غم یاری می کنند، بلکه باعث می شوند خودش را دوباره پیدا کند...

2
My Girl


حتی انسان هایی که از انسانیت چیزی به ارث نبردند با دیدن این فیلم تا مرز گریه کردن پیش می روند! چه چیزی میتواند درباره داستان یک دختربچه تا این حد ناراحت کننده باشد؟
1.وقتی که دختر بچه به دنیا آمد مادرش مرد
2.مادربزرگش به بیماری آلزایمر مبتلاست
3.شغل پدرش سرپرستی مراسم تشییع جازه است
4.بهترین دوست او از یک واکنش آلرژیک به نیش زنبور می میرد

1
Beaches


سواحل محصول سال 1988 داستان دو دوست صمیمی است که بیش از سه دهه با یکدیگر در ارتباط هستند و باوجود موانع و بحث هایی که به وجود می آمد به راهشان ادامه دادند. چرا این موضوع اینقدر ناراحت کننده است؟ برای اینکه بعد از مدت ها یکی از آن دو دچار یک بیماری لاعلاج می شود و دیگری برای مراقبت از دختر جوان خود آن جا را ترک کرده است. اگر شما در پایان فیلم غرق در اشک نشدید قلبتان باید بررسی شود!


انتشار اولین پوستر رسمی جوایز اسکار ۲۰۱۳ + عکس

$
0
0

 

آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اولین پوستر رسمی هشتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار را منتشر کرد.

در این پوستر عکس ست مک‌فارلین، مجری جوایز اسکار 2013 را با لباس رسمی و به صورت سیاه و سفید می‌بینیم، در حالی که یک جایزه اسکار با حاشیه طلایی در دست دارد.


مک‌فارلین که بیشتر با آثار تلویزیونی خود از جمله «مرد خانواده»، «پدر آمریکایی» و «نمایش کلیولند» شهرت دارد، تابستان امسال فیلم بسیار پرفروش «تد» را روی پرده سینماها داشت که اولین تجربه کارگردانی او روی پرده عریض بود.

مک‌فارلین نه تنها اجرای جوایز اسکار امسال را به عهده دارد، بلکه برای «تد» در بخش ترانه به همراه والتر مرفی با ترانه «همه به یک دوست خوب نیاز دارند» نامزد اسکار است.

مراسم هشتاد و پنجمین دوره جوایز آکادمی علوم و هنرهای سینمایی 24 فوریه (دوشنبه هفتم اسفند به وقت ایران) در هالیوود اند هایلند سنتر در لس آنجلس برگزار و به طور مستقیم از شبکه ای‌بی‌سی می‌شود.

Viewing all 233 articles
Browse latest View live




Latest Images